این دختر می گوید: بهمن مرا به خانه اش دعوت کرد ولی او در حضور من نیز با همسرش رفتارهای نامتعارف و شرم آوری دارد که قابل بیان نیست!
داستان عبرت آموزی که باید از انها درس گرفت.
دختر ۲۳ ساله به پلیس گفت: در خانواده ای سنتی بزرگ شدم اما پدرم مردی عصبانی و پرخاشگر بود به طوری که روابط عاطفی کمتری با یکدیگر داشتیم.
به هیمن خاطر هم من همواره از کمبود مهر و محبت خانوادگی رنج می بردم اما خودم را با درس و دانشگاه سرگرم می کردم و با هیچ پسری روابط نامتعارف نداشتم.
بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم تا کمک خرج خانواده باشم. در این شرایط روزی از سرکنجکاوی وارد یکی از سایت های همسریابی شدم و به جست وجو پرداختم تا این که با پسری به نام «بهمن» آشنا شدم که خودش را مهندس راه و ساختمان معرفی می کرد. بعد از مدتی ارتباط تلفنی و پیامکی، او مرا به یک کافی شاپ دعوت کرد تا به صورت حضوری با یکدیگر ملاقات کنیم.
او وقتی مرا دید،چنان از عشق و علاقه اش به من سخن گفت که گویی در این دنیا تاکنون هیچ دختری را ندیده بود! هنگامی که مدعی شد قصد ازدواج با مرا دارد وابستگی من هم نسبت به او شکل گرفت.
هرچه بیشتر زمان می گذشت دلبستگی من هم بیشتر می شد تا این که یک روز حقیقتی وحشتناک را فاش کرد. بهمن به چشمانم خیره شد و گفت: متاهل است و حتی یک فرزند هم دارد اما همسرش با عقد موقت من مشکلی ندارد!
با این جمله از درون فرو ریختم و به سادگی خودم گریستم. قصد داشتم از او جدا شوم ولی بهمن مقابلم ایستاد و با گریه و التماس ادعا کرد که طاقت دوری مرا ندارد!
او گفت: اگرنتوانیم ازدواج کنیم به صورت یک دوست اجتماعی باقی بمانیم و رازدار هم باشیم.
مدتی بعد هم همسر بهمن مرا برای آشنایی بیشتر به خانه اش دعوت کرد. من هم بزرگ ترین اشتباه زندگی ام را تکرار کردم و با تهیه یک هدیه قدم به آن خانه شیطانی گذاشتم.
ساعتی بعد مشغول گفت وگو با او بودم که قهوه ای را نوشیدم ودیگر چیزی نفهمیدم. زمانی به هوش آمدم همه هستی و زندگی ام نابود شده بود!
از آن روز به بعد این مرد شیطان صفت چند بار دیگر هم با تهدید پیامکی و تلفنی مرا به آن خانه شیطانی کشاند.
تازه متوجه شدم که او دچار بیماری انحرافات اخلاقی است و در حضور من نیز با همسرش رفتارهای نامتعارف و شرم آوری دارد که قابل بیان نیست! در همین حال او گوشی تلفن مرا هک کرده و همه تصاویر خصوصی و اطلاعات شخصی و خانوادگی ام را بیرون کشیده است. اکنون مرا تهدید می کند اگر به خواسته های شوم او تن ندهم همه این تصاویر را در فضای مجازی منتشر می کند.
الان هم اینجا آمده ام تا ضمن کمک به من سرگذشت مرا در روزنامه اعلام کنید تا دختران ساده قول این سایت ها و پسرهای شیطان صفت را نخورند.
بیشتر بخوانید: نکته ای که همه دانشجوهای دختر و پسر باید بدانند