قمار بازی بر سر همسر ۳۵ ساله داستان سرگذشت زن جوانی است که همه زندگی اش را بخاطر شوهر معتاد باخته است.
زن ۳۵ ساله درباره سرگذشتش گفت: اولین فرزند خانواده بودم و تا کلاس سوم راهنمایی در روستا درس خواندم .در همین سن نوجوانی بود که پسر یکی از دوستان پدرم به خواستگاری ام آمد و من با «کرامت» ازدواج کردم. او اگرچه جوان بدی نبود ولی به مشروبات الکلی و قمار اعتیاد داشت؛ به طوری که این ماجرا خیلی مرا عذاب می داد.
هنوز مدت زیادی از ازدواج ما نگذشته بود که یک شب در حالت مستی به خانه آمد و مرا به بهانه مهمانی به خانه دوستش برد.
آن جا از زمزمه ها و حرف های پنهانی آن ها فهمیدم که شوهرم همه زندگی اش را در قمار و بر سر شرط بندی من باخته است.
با شنیدن این جملات وحشت سراسر وجودم را فرا گرفت؛ به همین خاطر زمانی که همه اهالی منزل درخواب بودند از آن خانه فرارکردم و ماجرای قمار بازی آن ها را به اولین مرکز انتظامی خبر دادم.
پلیس هم خیلی زود شوهرم را به همراه قماربازها دستگیر کرد. به همین خاطر من مورد تهدید همسرم قرارگرفتم و مخفیانه به یکی از شهرهای شمالی کشور گریختم و زندگی پنهانی را آغاز کردم.
چندسال بعد مطلع شدم که «کرامت» مرا به صورت غیابی طلاق داده و با زن دیگری ازدواج کرده است.
این بود که دوباره به خانه پدرم بازگشتم ولی آن ها مرا نمی پذیرفتند.
چند ماه بعد پدرم از دنیا رفت و مادرم زمانی که متوجه ماجرای فرارم شد، مرا به آغوش کشید و به خانه اش راه داد؛ اما متاسفانه یک سال بعد مادرم نیز فوت کرد و من باز هم آواره شدم.
در همین شرایط بود که پسرعمه ام به خواستگاری ام آمد چرا که همسر او نیز طلاق گرفته بود و با ۲ فرزند خردسالش زندگی می کرد. من هم که تاکنون فرزندی نداشتم، آرمان و آتش را به آغوش گرفتم ولی به آن ها تاکید کردم که من هیچ گاه نمی توانم جای مادرتان را پر کنم ولی دوست خوبی برای شما خواهم بود.
آن زمان آتش ۷ساله و آرمان ۳ ساله بود و ما در حالی کنار یکدیگر زندگی می کردیم که من ۳بار باردار شدم اما به پیشنهاد همسرم، فرزندی به دنیا نیاوردم تا آینده آرمان و آتش تحت تاثیر قرار نگیرد.
در واقع من خواسته های مادرانه ام را به خاطر آن ها سرکوب کردم اما حدود ۳سال قبل وقتی فرزندان همسرم به دیدار مادرشان رفتند، ناگهان رفتارهای آن ها با من به شدت تغییر کرد به گونه ای که با توهین و فحاشی مرا آزار می دادند و ماجراهای دروغی را برای همسرم بازگو می کردند که موجب درگیری بین من و همسرم می شد.