مادر این دختر می گوید: دخترم عاشق مردی شده که زنش را طلاق داده و او را برای خواستگاری به خانه دعوت کرده است.
زن ۵۴ ساله گفت: وقتی دختری۱۴ساله بودم مرا شوهر دارند آن زمان از امور خانه داری و زناشویی چیزی نمی دانستم ولی هنگامی که قدم در زندگی مشترک گذاشتم تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام.
شوهرم که ۱۰ سال از من بزرگ تر و پولدار بود نه تنها مشروبات الکلی مصرف می کرد، بلکه مردی چشم چران و هوسران بود.
هربار که به رفتارهای «امیرعلی»اعتراض می کردم مادرشوهرم با من درگیر می شد و ماجرا را تغییر می داد.
خلاصه شوهرم بعد از این خلافکاری ها به سراغ کلاهبرداری رفت. در این شرایط من با همه سختی ها و مشکلات زندگی به تحصیلاتم ادامه دادم و در یکی از رشته های زیرمجموعه پزشکی دانش آموخته شدم. از سوی دیگر هم به خاطر رتبه برتر تحصیلی بلافاصله در دانشگاه علوم پزشکی استخدام و مشغول کار شدم اما نگذاشتم این موضوع خللی در امور خانه داری و یا زندگی مشترکمان ایجاد کند.
در حالی که از ۳ فرزندم نیز مراقبت می کردم شوهرم به جرم کلاهبرداری گسترده از مردم راهی زندان شد و دادگاه همه اموال شوهرم وثروت پدرش را توقیف کرد. در این شرایط من مخارج خانواده را به عهده گرفتم و آن ها را به سروسامان رساندم ولی آخرین دخترم که اکنون ۲۰ساله است از حدود ۲سال قبل درس را نیمه تمام رها کرد و در یک پوشاک فروشی مشغول کار شد. این درحالی بود که برای یکی از فرزندانم آپارتمان وبرای دیگری هم یک خودرو خریدم تا به راحتی به محل کارش رفت وآمد کند ولی متاسفانه او با پسری آشنا شد که همسرش را طلاق داده و اکنون قصد ازدواج با دخترم را دارد .
هرچه او را نصیحت می کنم که این ازدواج فرجامی ندارد به حرفم گوش نمی دهد تا حدی که شب گذشته با یک نایلون پر از مرغ به خانه آمد وگفت:امشب مهمان داریم! وقتی با تعجب سوال کردم مهمان کیست؟ گفت:خواستگار است مگر من باید هر موضوعی را با تو هماهنگ کنم! دخترم با الفاظی زشت و توهین آمیز با من سخن می گوید و پدرش نیز از او حمایت می کند! می دانم رفتارهای او آینده اش را تباه خواهد کرد اما هیچ کس در خانواده به خواسته های من توجهی ندارد چراکه شوهرم بعد از آزادی از زندان و در حالی که به مصرف مواد مخدر هم اعتیاد دارد، سعی کرد فرزندانم را به سوی خودش جذب کند و اکنون آن ها طوری بار آمده اند که هر کاری را انجام می دهند و به نصیحت های دلسوزانه من هم گوش نمی کنند.