معاون امور توان بخشی سازمان بهزیستی کشور گفته، برخی خانوادهها که توان نگهداری از سالمندان یا بیمارانروان را ندارند، آنها را در خیابان رها میکنند؛ راهکار چیست؟
نویسنده : دکتر حسین محرابی| روانشناس و مدرس دانشگاه
تعامل با افرادی که به اختلالهای روانی مبتلا هستند یا بعضی از سالمندان نیاز به صبر و حوصله زیادی دارد. شکی در این ماجرا نیست، اما بهتازگی یکی از نسخههای زشت در رفتار با چنین افرادی مورد توجه قرار گفته است.
معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور در همین باره و با اشاره به افزایش آمار افراد مجهول الهویه گفته: «افراد مجهولالهویه یا رها شده بیشتر سالمندان یا بیمارانروان هستند که در خیابان رها میشوند و برخی خانوادهها که دیگر توان نگهداری از این افراد را ندارند آنها را در خیابان رها میکنند.»(منبع خبر: ایلنا)، اما چرا این رفتار علاوه بر غیراخلاقیبودن، اشتباه و پرآسیب است؟ آیا راهکار بهتری وجود ندارد؟
محرومکردن عضو خانواده از بدیهیترین حق انسانیاش
دلایل زیادی برای اشتباه بودن این اقدام قابل ذکر است. هر فردی صرف نظر از شرایط جسمانی و روانی که دارد، به عنوان یک انسان باید دیده شود و شایسته است که حقوق انسانی وی در خانواده و جامعه رعایت شود. بنابراین وقتی یک خانواده، عضو معلول جسمی یا روانی یا سالمند خود را در جامعه رها میکند، در واقع او را از بدیهیترین حقوق انسانیاش که تامین نیازهای فیزیولوژیکی وی است، محروم میکند. در جامعه هم به دلایل متعدد به یقین خواسته یا ناخواسته این فرد و حقوق اجتماعیاش نادیده گرفته خواهد شد و حتی ممکن است هدف سوء استفاده و آزار واقع شود.
ایجاد ناامنی در جنبههای مختلف اجتماعی
همانطور که میدانید، امنیتاجتماعی در سایه کنترلهای درونی افراد و کنترلهای بیرونی از سوی سازمانها و مجریان قانون تامین میشود. از آن جا که برخی از افراد رها شده در جامعه به دلیل بیماریهای روانی و زوال عقلی قادر به درک و کنترل رفتار خود نیستند، میتوان گفت یکی دیگر از پیامدهای حضور این افراد در جامعه ایجاد ناامنی در جنبههای مختلف اجتماعی است. بهعنوان مثال برخی از سوانح رانندگی، آتشسوزیها یا آسیبهای دیگری که به دلیل رعایت نکردن قواعد و مقررات اجتماعی ایجاد میشود، از مصداقهای ناامنی جامعه است که ممکن است جرقه آنها توسط چنین افرادی زده شود یا وقتی یک کودک در خیابان با رفتارهای ناهنجار یک فرد رها شده مواجه میشود چون درکی از شرایط جسمانی و روانی آن فرد ندارد، ممکن است آسیب روحی ببیند.
جای خالی آموزش و یادگیری مهارتهای تعامل با چنین افرادی
خانوادههایی که به این عمل ناپسند اقدام میکنند، ممکن است دلایل مختلفی از قبیل مشکلات مالی و هزینههای زیاد نگهداری از این افراد، نداشتن آگاهی و تخصص کافی در زمینه کمک به این افراد و… داشته باشند ولی در هر صورت رها کردن این فرد در جامعه راهحل مناسبی نیست زیرا فردی که در محیط خانه قادر به مراقبت کردن از خودش نبوده، قطعا در جامعه و بدون حمایت، مشکلات و چالشهای متعدد و پرآسیبتری خواهد داشت. بنابراین ارائه آموزشهای لازم به خانوادهها از سوی سازمانهای مربوط ضروری به نظر میرسد. از آن طرف، خود خانواده هم باید متناسب با نوع معلولیت و در زمینههای مختلف به منظور درک بیشتر از شرایط فرد و برقراری ارتباط بهتر و در نهایت کمک به عضو، دنبال یادگیری اصول آن و کمک گرفتن تخصصی از مشاور باشد. مطالعه کتاب یا سایتهای معتبر، مشورت با خانوادههایی که مشکل مشابه دارند و… میتواند نقش موثری در بالا بردن اطلاعات خانوادهها در این زمینه داشته باشد.
از ضرورت درکشدن تا حمایت توسط خانوادهها
خانوادهها باید با درک مشکلات سالمندان و بیماران روان، حمایت از آنها برای تحمل مراحل سخت و طاقت فرسای درمان، نظارت بر سازگاریشان با داروها، بالا بردن اطلاعاتشان درباره علایم اختلالهای روانی و نحوه درمان و… در این مسیر به آن عضو کمک کنند. آگاهی نداشتن خانوادهها از وجود مراکز دولتی و خصوصی برای نگهداری از این افراد یا ناتوانی مالی برای پرداخت هزینههای نگهداری و نبود حمایتهای آموزشی، روانی، عاطفی و مالی برای خانوادههای دارای چنین عضوهایی و… از دلایل اصلی این افزایش آمار محسوب میشود که باید با سیاستگذاری صحیح، آن را مدیریت کرد.