غروب تاسوعا فرارسید یاران سیدالشهدا(ع)، نماز مغرب و عشا را به مولایشان اقتدا کردند. مدتی بعد، تاریکی همه جا را فرا گرفت و…
نویسنده : جواد نوائیان رودسری j.navaeian@khorasannews.com
سلام بر زمزم حیات بخشی که از کربلا می جوشد. سلام بر موسم عاشورا؛ سلام بر غزلهای عاشقانه حسینی؛ سلام بر سجاده های مرطوب از گریه؛ سلام بر زخمهای قلب محزون و داغدار زینب کبری(س). یا اباعبدا…(ع)! آن کدام خیال نازک بینی است که حرکت عاشقانه و سترگ تو را از سر درک و درد، به کمال فهم کند؟ مولای من! راه تو، راه شور و شعور است و حَرَمَت، قبلهگاه اهل آگاهی و محبت. ای خون خدا! کدام چشم است که مرثیهات را بشنود و خونابه غم مظلومیت و غربت انسان را از دیده فرو نریزد؟ ای حسین(ع)! ما بزم نشینان کوفی نیستیم؛ جانمان فدایت! پیشه ما عهدشکنی و رسم ما، بیوفایی نیست؛ نگاهمان کن! ما از ظلم مستکبران جابر خستهایم، اما دل به راهی بستهایم که تو پیمودنش را به ما آموختی. ای سید و سالار شهیدان! عشقت را چون باران بر سرزمین کویری روحمان بباران و عاشوراییمان کن در این روزهایی که دستمان متصل به بیرق توست. یا وجیهاً عندا…، اشفع لنا عندا… .
غروب تاسوعا فرارسید. یاران سیدالشهدا(ع)، نماز مغرب و عشا را به مولایشان اقتدا کردند. مدتی بعد، تاریکی همه جا را فرا گرفت. امام(ع) یاران را به خیمهاش فراخواند. طولی نکشید که خیمه از جمع اصحاب سیدالشهدا(ع) پُر شد. هیچ کس سخن نمیگفت، اما رخسارشان نشان میداد که در قلبشان چه غوغایی برپاست. امامحسین(ع) نگاهی به اصحابش انداخت و فرمود: خدای را ستایش میکنم؛ خدایی که برتر و بلند مرتبه است؛ همو که در سختی و راحتی، سپاسگزار نعمتهای بیشمار اویم … بدانید که من، یارانی برتر و بهتر از یاران خویش و اهلبیتی نیکوکارتر و باتقواتر از اهلبیت خود نمیشناسم. خداوند به شما جزای خیر دهد. آگاه باشید که به گمان من، فردا نبردی سخت با دشمنانمان خواهیم داشت. یاران من! شما آزادید که بروید. از جانب من عهدی بر گردن شما نیست. تاریکی شب را مرکبی کنید برای خروج از این دشت پر بلا. هر یک از شما، دست فردی از اهلبیت مرا بگیرد و با خود به آبادیها و شهرهای دیگر ببرد. بروید که این قوم، جز در پی من نیستند و اگر بر من دست یابند، دیگران را رها خواهند کرد. سکوتی بُهتآلود فضای خیمه را فرا گرفت. هیچکس گمان نمیکرد که امام(ع) چنین سخن بگوید و از آنها چنین موضوعی را درخواست کند. عباس بن علی(ع) از جا برخاست و گفت: چرا باید چنین کاری انجام دهیم؟ برای آنکه چند صباحی پس از شما زنده بمانیم؟ خدا آن روز را نیاورد که زندگی بعد از مولایمان، ارزشی ندارد. آنگاه ادامه داد: اگر شما را تنها بگذاریم و برویم، در پیشگاه خداوند چه عذر و بهانهای خواهیم داشت؟ آیندگان درباره ما چه قضاوتی خواهند کرد؟ آیا بگوییم که بزرگ خاندان، آقا، امام، مقتدا و فرزند پیامبرمان را تنها گذاشتیم و در یاری او، تیری پرتاب نکردیم، نیزهای به دست نگرفتیم و در رکابش شمشیر نزدیم؟ نه! به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشویم و با جان خود از وجودتان محافظت خواهیم کرد تا آن که پیش رویت، جان به جان آفرین تسلیم کنیم. آری مولای من! ما به هر جا که شما میروید، رهسپاریم. خداوند زندگی بعد از شما را زشت گرداند. همهمهای در میان جمع بلند شد. همه از سخنان شورانگیز پسر برومند امیرالمؤمنین(ع) به وجد آمده بودند و او را تحسین میکردند و اینچنین بود که دیگر یاران نیز، در این زمینه سخنها گفتند و با سالارشهیدان(ع) پیمان پایداری تا آخرین قطره خونشان بستند.
آخرین شب و قرار عاشقی
امام حسین(ع) از خیمه بیرون آمد. یاران او نیز از خیمه خارج شدند. تاریکی شب همه جا را فراگرفته بود. تعدادی از اصحاب به پاسداری از خیمهها مشغول شدند. لحظاتی بعد، نجواهای عاشقانه بندگان برگزیده خدا با معبودشان آغاز شد. سید بن طاووس در «لهوف» مینویسد: «حسین(ع) و یارانش، آن شب را به نماز و مناجات گذراندند. زمزمه مناجات آنها از دور، همچون زمزمه زنبوران عسل به گوش میرسید. یکی در رکوع بود، دیگری در سجود. آن یکی ایستاده پروردگارش را میخواند و دوستش نشسته.» امام حسین(ع) لحظاتی به خیمه فرزند بیمارش، امام سجاد(ع) رفت. زینب کبری(س) مشغول پرستاری از برادرزاده بزرگوارش بود. سیدالشهدا(ع) اشعاری را زمزمه میکرد که نشان میداد برای شهادت و ایثار جان در راه پروردگار آماده است. حضرت زینب(س) با شنیدن این اشعار از زبان برادر، منقلب شد و به سختی گریست و در همان حال فرمود: ای وای بر من! کاش مرگ مرا در بر میگرفت و این روز را نمیدیدم. یک روز مادرم فاطمه(س) را از دست دادم، روزی دیگر پدرم علی مرتضی(ع) را، مدتی بعد برادرم حسن(ع) نیز مرا ترک کرد و اکنون، تنها تو برایم ماندهای. امام حسین(ع) خواهر را دلداری داد و فرمود: زینبم! خویشتندار باش و شکیبا. آنگاه دست بر شانه خواهرش گذاشت و او را آرام کرد و فرمود: خواهرم! تقوای الهی پیشه کن و با وعدهای که خداوند به صابران داده است، خشنود باش. بدان که اهل زمین، جملگی میمیرند و اهل آسمان نیز بقایی نخواهند داشت. همه چیز جز پروردگار یکتا، نابود شدنی است.
ما و تن به ذلت دادن؟! هرگز!
صبح عاشورا فرارسید. سپاه کوفه آماده هجوم به امام حسین(ع) و یارانش شده بود. امام(ع)، «بُریر بن خُضیر» را به سوی آنها فرستاد تا نصیحتشان کند، اما کوفیان به سخنان او گوش ندادند. سیدالشهدا(ع) بر اسب سوار شد و پیش راند. «سید بن طاووس» در «لهوف» مینویسد: «امام حسین(ع) در برابر سپاه کوفه قرار گرفت. حمد و ثنای الهی را به جای آورد و فرمود: نفرین بر شما جماعت بداندیش و بدکردار. هنگام پریشانی، ما را به سوی خود دعوت کردید و یاری خواستید؛ پس به سوی شما شتافتیم و به فریادتان رسیدیم ولی بر ما شمشیر کشیدید و در برابرمان آتش افروختید و دوست دشمنتان و دشمن دوستتان شده اید … وای بر شما! ای ذلیلان و پایمال کنندگان عهد و پیمان! ای وارونه کنندگان حقایق! ای دست پروردگان شیطان! آیا از خاندان رسالت دست برمیدارید؟ آری. به خدا سوگند که خیانت و ناجوانمردی از ابتدا روش و منش شما بود؛ منشی که در سراسر وجودتان ریشه دوانده است … آگاه باشید! امیر بَدنَسَب شما، مرا در برگزیدن دو راه مخیّر کرده است: شهادت یا پذیرش ذلت، به او بگویید حسین و تن به ذلت دادن! هرگز! خدا و پیامبرش و تمامی مؤمنان و دامن پاکی که مرا پرورش داده است و مردان با غیرت و حمیّتی که تن به ذلت و زورگویی نمی دهند، دوست ندارند که ذلت زیستن با پست فطرتان و فرومایگان را بر مرگ با عزت برگزینم. بدانید که من با وجود کمی تعداد یارانم و خیانت هم پیمانانم، با این لشکر انبوه خواهم جنگید و تن به ذلت نخواهم داد.» «ابی مخنف» در «وقعهالطف» آورده است که امام(ع) با کوفیان احتجاج و با دلایل روشن آنها را به سوی حق و حقیقت دعوت کرد، اما آنها نپذیرفتند و سخنان دلسوزانه سیدالشهدا(ع) بر دل سختشان بی اثر بود. پس از امام(ع)، تعداد دیگری از یاران ایشان نیز به میدان آمدند و به نصیحت کوفیان پرداختند؛ اما انگار گوش های آنها کر بود. در آن بین، معدودی مانند حُر به سوی امام(ع) آمدند و از تیرگی و ظلمت نجات یافتند.
چه کسی نخستین تیر را انداخت؟
عمر بن سعد تیری در چله کمانش گذاشت و فریاد زد: «شاهد باشید که من نخستین تیر را به سمت حسین پرتاب کردم.» به این ترتیب، نبرد آغاز شد. کوفیان ابتدا به جنگ تن به تن روی آوردند، اما وقتی دیدند تاب مقاومت در برابر یاران جان برکف سالار شهیدان را ندارند، حمله عمومی آغاز شد. عمرو بن حجاج زبیدی، فرمانده جناح راست سپاه کوفه، با نیروهایش به سمت یاران امام(ع) هجوم آورد، اما مدافعان حریم اهلبیت(ع) با تیراندازی آنها را عقب راندند. در آن میان «بریر بن خضیر» در مصافی نابرابر با کوفیان، شربت شهادت نوشید و بدن صدچاکش بر خاک افتاد. در جناح دیگر، یاران امام(ع) هجوم دیگری را دفع کردند، اما تعدادی از یاران تشنه سیدالشهدا(ع) به شهادت رسیدند.
روزی خواهی دانست …
سپاه کوفه عقب نشست. «ابی مخنف» می نویسد: «وقتی گرد و خاک فرو نشست، عمرو بن حجاج فریاد زد: ای کوفیان! بر شما اطاعت و همراهی [با یزید] واجب است! در کشتن کسانی که از دین خارجاند و با خلیفه مخالفت می کنند، تردید نکنید! امام حسین(ع) با صدای بلند فرمود: ای عمرو! مردم را با چه چیز برمیانگیزانی؟ آیا ما از دین خارجیم و تو بر آن ثابت قدمی؟ به خدا سوگند، روزی که خداوند جان ها را برانگیزاند، خواهی دانست که چه کسی از دین خارج و به آتش سزاوارتر است.» عمرو بن حجاج اجازه نداد سخنان امام(ع) ادامه یابد و فرمان حمله داد. چند هزار نفر از سپاه عمر بن سعد به سمت یاران سیدالشهدا(ع) هجوم آوردند. هنگامه ای برپا شده بود. در آن بین، شمشیر مسلم بن عوسجه در هوا می چرخید و به هر که می رسید، بی جانش می کرد. شماری از سربازان زبده عمر بن سعد، مانند عبدالرحمان بجلی و مسلم بن عبدا…، با شمشیر مسلم بن عوسجه طعم مرگ را چشیدند. کوفیان مسلم را محاصره کردند و با ضربات متعدد شمشیر و نیزه به شهادتش رساندند و به عقب گریختند. به این ترتیب، با شهادت مسلم بن عوسجه، هجوم دوم کوفیان نیز به پایان رسید.
هجوم سوم
شمر بن ذی الجوشن که فرمانده جناح چپ سپاه کوفه بود، بلافاصله پس از عقب نشینی عمرو بن حجاج، هجوم سوم را آغاز کرد. یاران امام(ع) به شدت مقاومت کردند و شمر نتوانست رخنه ای در جناح مقابلش به وجود آورد. در این هجوم، تعدادی از یاران سیدالشهدا(ع) از جمله بکیر بن حی، به شهادت رسیدند. با فرمان سالار شهیدان، ۳۲ تن از یاران ایشان سوار بر اسب و صیحه زنان به کوفیان حمله کردند و صفوف آنها را درهم ریختند. عمر بن سعد که این چنین دید، ۵۰۰ تیرانداز را مأمور عقب راندن سواران سلحشور سیدالشهدا(ع) کرد. با این حال، کوفیان باز هم از هجوم خود طرفی نبستند.
نخستین حمله به خیمهها
شمر که روحیه نیروهای خود را متزلزل میدید، به سوی خیمهها تاخت و هجوم چهارم آغاز شد. «طبری» به نقل از «ابی مخنف» مینویسد: «شمر فریاد زد: آتش بیاورید تا این خیمهها را با ساکنانش آتش بزنم. ناگاه صدای صیحه و ضجه زنان و کودکان برخاست. امام حسین(ع) فریاد زد: ای پسر ذیالجوشن! تو میخواهی آتش بر خاندانم بزنی! خداوند تو را در آتش دوزخ بسوزاند.» زهیر بن قین و ۱۰ نفر از نیروهای جناح راست سپاه امام(ع)، همچون شیر شرزه خود را به متجاوزان رساندند و با وارد آوردن تلفات بسیار، آنها را مجبور به عقب نشینی کردند.
اینک، آخرین نماز
نبرد سنگین امام حسین(ع) و یارانش با سپاهیان کوفه تا ظهر ادامه پیدا کرد. سیدالشهدا(ع) و سربازانش تشنه بودند. ظهر شد. ابوثمامه صائدی خود را به امام(ع) رساند و یادآوری کرد که هنگام نماز است. سیدالشهدا(ع) رو به دشمن کرد و فرمود: جنگ را متوقف کنید تا نماز گزاریم. «ابی مخنف» می نویسد: «حُصین بن نمیر فریاد زد: نماز شما پذیرفته نیست! حبیب بن مُظاهر پاسخ داد: ای بیپدر! گمان میکنی نماز خاندان رسولخدا(ص) پذیرفته نیست، اما نماز تو پذیرفته است!» حبیب، پس از این گفتوگو، به سوی حُصین بن نُمیر تاخت و چیزی نمانده بود که او را از میان بردارد، اما کوفیان حبیب را محاصره کردند و به شهادت رساندند. امام حسین(ع) آخرین نماز را قامت بست. تعدادی از یاران همراه با ایشان به نماز ایستادند. تعداد دیگری نیز محافظت از نمازگزاران را برعهده گرفتند. سعید بن عبدا… حنفی، در راه دفاع از امام حسین(ع) هنگام نماز، به شهادت رسید و زهیر بن قین، پس از نماز و در نبردی قهرمانانه، شربت شهادت نوشید.
امان از داغ علیاکبر (ع)
ساعتی از ظهر گذشته بود. یاران اباعبدا…(ع)، یک به یک بر زمین میافتادند؛ حنظله بن اسعد شبامی، عابس بن ابی شبیب، شوذب، ابوالشعثای کِندی و… . دیگر کسی از اصحاب باقی نمانده و حال نوبت خاندان سیدالشهدا(ع) بود که به میدان بیایند. نخستین فرد از خاندان امام حسین(ع) که به میدان رفت، علی اکبر(ع) بود؛ جوانی خوش سیما و دلاور که شبیهترین مردم به رسولخدا(ص) بود. او وارد میدان شد و نبردی جانانه کرد و شماری از دشمنان را به خاک هلاکت انداخت. «ابوالفرج اصفهانی» در «مقاتل الطالبیین» می نویسد: «علی بن حسین(ع) مدتی جنگید. سپس نزد پدر بازگشت و گفت: پدرجان! تشنهام. امام(ع) فرمود: جانِ پدر؛ صبر کن، مدتی نخواهد گذشت که جدّت، رسول خدا(ص) با کاسهای آب گوارا سیرابت خواهد کرد.» علی اکبر(ع) به میدان بازگشت و به نبرد ادامه داد. «سید بن طاووس» در «لهوف» می نویسد: «[علی اکبر] به میدان بازگشت و مبارزهای جانانه کرد. پس منقذ بن مرّه عبدی تیری پرتاب کرد که بر سینه علی اکبر(ع) نشست و توانش را گرفت؛ فرزند برومند حسین(ع) بر زمین افتاد و با آخرین توانش فریاد زد: پدرجان! سلام من بر تو باد، این جدّم رسول خداست که به تو سلام میرساند و به من میگوید: هر چه زودتر به نزد ما بیا. علیاکبر(ع) این را گفت و به شهادت رسید. امام(ع) خود را به او رساند، صورت بر صورتش گذاشت و فرمود: خداوند قومی که تورا کشتند، بکشد … پسرم! بعد از تو خاک بر سر دنیا.» با شهادت علی اکبر(ع)، افراد خاندان سیدالشهدا(ع) وارد میدان کارزار شدند: فرزندان عقیل، فرزندان عبدا… بن جعفر و فرزندان امام حسن مجتبی(ع)، در جنگی جانانه، یک به یک شربت شهادت نوشیدند.
تو پرچمدار من هستی
«محمد سماوی» در «ابصار العین فی انصار الحسین(ع)» مینویسد:«هنگامی که عباس بن علی(ع) برادرش حسین(ع) را تنها دید، دیگر برادرانش را به میدان فرستاد و چون آنها نیز به شهادت رسیدند، نزد امام(ع) آمد و عرض کرد: اجازه جهاد میفرمایید؟ امام(ع) فرمود: [چگونه اجازه دهم،] حال آن که تو پرچمدار من هستی. اباالفضل(ع) گفت: سینه ام تنگ است و از این زندگی سیر شدهام. سیدالشهدا(ع) فرمود: پس اگر میخواهی کاری کنی، برای ما اندکی آب تهیه کن. عباس(ع) مشکی برداشت و بر دوش افکند و در حالی که پرچم به دست داشت، به سوی نهر تاخت، دشمنان را عقب راند، وارد نهر شد، مشک را پر از آب کرد و به دوش انداخت. سپس از نهر بیرون آمد. دشمنان راه را بر او بستند و عباس(ع)، دلاورانه صفوف آنها را میشکافت و کوفیان را از سر راه برمی داشت، تا این که حکیم بن طفیل طائی با شمشیر خود ضربتی بر بازوی راست او فرود آورد و آن را قطع کرد. عباس(ع) پرچم را به دست چپ گرفت و فریاد زد: «وا… أن قطعتم یمینی/إنی اُحامی ابداً عن دینی»؛ به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید/ از دین و آیینم دفاع خواهم کرد. اندکی بعد، زید بن ورقاء جهنی ضربتی بر بازوی چپ اباالفضل(ع) وارد و آن را قطع کرد. عباس(ع) همچون عمویش جعفر، در روز جنگ موته، پرچم برادرش را میان دو بازو گرفت و به سوی خیمه ها تاخت، اما در میانه راه، مردی تمیمی، عمودی آهنین بر فرق سر او زد. عباس(ع) فریاد زد: برادرم، مرا دریاب! اباعبدا…(ع) خود را به او رساند و دشمنان را از اطراف او تاراند. آن گاه در کنار پیکر برادر نشست و به تلخی گریست.»
به سوی رفیق اعلی
با شهادت اباالفضل العباس(ع)، سیدالشهدا(ع) تنها شد. امام(ع) اسب خود را پیش راند و به سپاه پر شمار کوفه حمله کرد و پیوسته فریاد می زد: «القتل أولی من رُکوبِ العار؛ مرگ بهتر از پذیرش ذلت است.» «سید بن طاووس» در «لهوف» به نقل از یک شاهد عینی واقعه کربلا مینویسد: «به خدا سوگند هرگز ندیدم کسی این گونه در محاصره قرار گیرد و یاران و خاندانش را از دست داده باشد و پایدارتر و قوی دلتر از حسین(ع) مبارزه کند. سپاه کوفه به او هجوم میآورد و او به آن ها حمله و با شمشیرش عده ای را هلاک میکرد و آن گروه ۳۰ هزار نفره، چون گله روباه از مقابل او می گریختند.» با این حال، امام(ع) زیاد از خیمه ها فاصله نمیگرفت؛ مدتی میجنگید و بعد، به سوی خیمهها بازمیگشت و فریاد میزد: «لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم.» دشمن که وضع را اینگونه دید، دوباره به سمت خیمه ها یورش برد. سیدالشهدا(ع) خطاب به متجاوزان فرمود: «وای بر شما، ای پیروان خاندان ابیسفیان! اگر دین ندارید و از روز رستاخیز بیمناک نیستید، دستکم در این دنیا آزاده باشید.» شمر بن ذیالجوشن پرسید: «ای پسر فاطمه، چه میگویی؟!» امام(ع) فرمود: «من با شما میجنگم و شما با من. زنان و کودکان گناهی ندارند؛ رجالههای خود را از حمله به حرم من، مادامی که زنده ام، بازدار.» کوفیان حملاتشان را بر سیدالشهدا(ع) متمرکز کردند. «سید بن طاووس» در «لهوف» مینویسد: «سالار شهیدان لحظهای توقف کرد تا نفس تازه کند که سنگی به پیشانی مبارکش اصابت کرد و خون جاری شد. سیدالشهدا(ع) پیراهن خود را بالا زد تا خون را پاک کند، اما در همان لحظه، تیری مسموم بر قلب مطهرش نشست. امام(ع) فرمود: بسم ا… و بالله و علی مله رسول ا…». پس از اصابت این تیر بود که سالار شهیدان از اسب بر زمین افتاد…
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت، ذوالجناح وز جولان
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه(س) از اسب سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهدا(ع) بر جدال طاقت داشت
کشید پا ز رکاب آن خلاصه ایجاد
به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
.
مهدی سلحشور مداح نوشت: الحمدالله این شبها در مراسم عزای حسینی به کرات شاهد این جور صحنههایی هستیم تا کور شود هرآنکه نتواند دید.
آقای سلحشور،
کشور ما مملکتی کثیرالادیان و متنوعالمذاهب است هرگاه همهی هموطنان مجاز باشند مراسمشان را مانند شما آزادانه برگزار نمایند میتوانید افتخار کنید.
خفته بودستید تا اکنون شما، که کنون جامه دریدیت از عزا.
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان، زانکه بد مرگی ست این خواب گران.
سرور گرامی،
تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که همصدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم:
1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی.
2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی.
با تشکر از توجه شما.
با ید موا ظب بود – تا ریخ اول وا قعیا ت است بعد تفسیر و تحلیل – متا سفا نه همه سریع خطا می کنیم – تفسیر علمی یا تحریف عمدی تا ریخ همیشه اتفا ق افتا ده است – کتا ب تشیع صفوی و تشیع علوی نو شته علی شریعتی فقط یک تحلیل بود که جنبه تا ریخی و فلسفی را نتوا سته درست جدا بکند نویسنده ها مثل مر تضی مطهری و علی شریعتی هر یک دا کترین فلسفه تشیع نو شته اند و لی فقدا ن نقد و تجز یه تحلیل عقلا نی و علمی با عث هر ج و مرج و ضرر شده است ۰
حادثه کربلا ریشه در دشمنی عمر با حضرت علی ع داشت وقتی اسرای ایرانی که زنان دربار پادشاه ایران را آوردند این زنان همه خانواده حضرت علی ع را برای ازدواج انتخاب کردند و تمام اسرای ایرانی از عمر فاصله گرفتند و عمر شایعه درست کرد که حضرت علی ع و خانواده اش ایرانی و اجم خارجی هستند و خود عمر بدست یک ایرانی هم کشته شد. بعد امام حسین ع دید اسلام را تبدیل به فساد کردند و حتی مراسم حج هم در فساد است و به این خاطر حج را ترک کرد به طرف کربلا آمد شاید مقصدش ایران بود چون امام حسین ع و امام علی ع از مسلمان شدن و اذان و قرآن خواندن ایرانی ها لذت می بردند و این مسأله عمر و یرید و معاویه را خشمگین میکرد خلاصه نهضت امام حسین ع حفظ مرام آزادی بیان و اصول اخلاق و انسانیت حضرت علی ع و مبارزه با فساد و ظلم و اصلاح اسلام از تجاوز و تصرف کشور ها و نژاد پرستی عربیزم که عمر و معاویه انجام میدادند، بود که به یک حرکت ازادی خواهانه و صلح و عدالت طلبی و حفظ اخلاق و درک عقلانی از قرآن بود به این خاطر قشون یزید قرآن های امام حسین ع را سر نیزه کردند مدعی شدند این قرآن غلط است که در نتیجه قرآن عمر خطاب که سنی گری و حاکمیت فرهنگ وحشی گری اعراب و تجاوز و تصرف کشور ها بود حاکم شد که امروز می بینیم ۹۰ در صد مسلمانان سنی و اعراب از الجولانی و عراق عربستان امارات و بقیه مسلمان نماهای سنی عمر پرست اسلام را تبدیل به فساد و خود فروشی و تجاوز و تروریزم کردند بحث خیلی بیشتر از اینها هست. در وضع فعلی دفاع از حریم شیعه دفاع از خاک ایران است حتی عراق و لبنان نوکر اسراییل و ترامپ هستند ایران تنها هست باید انقلاب سریع برنامه بریزد و عمل بکند تا ایران و حریم شیعه حفظ شود + الان هر کشوری اسلحه اتمی ندارد در معرض تصرف حمله نظامی قتل عام مردم و تجزیه و نابودی است چون هیچ حقوق و قانون و اصول جهانی وجود ندارد قانون زور حاکم است از خواب عقیده گرایی و مذاکره و دیپلماسی بیدار شوید وقت علیه شماست در ایران تکان نخورید ایران بدتر از سوریه و عراق و لیبی می شود کشور بزرگی مثل ایران برای اسراییل و آمریکا که یک قدرت مشترک هستند غیر قابل قبول است کره شمالی تا بمب اتم درست کرد ترامپ احترام گذاشت و گزینه نظامی اش حذف شد در ایران عقل گرایی و واقعیت گرایی کار نمی کند و لی این دفعه خطر جدی هست فقط جنگ راه حل نیست در جنگ تصمیم ها و برنامه ریزی ها ی عاقلانه شرط است بمب اتم فقط بازدارنده است که به دشمنان پیام می دهد که برنامه تصرف و قتل مردم و تجزیه کشور را از سر بیرون کند و هیچ ربطی به مذهب و اعتقاد ندارد الان واقعیت جهان بی قانون و وحشی خانه صهیونیست ها و صلیب گرا ها و ترامپیست ها این است که هر کشوری قدرت نداشت باید مستعمره آمریکا باید بشود مثل سوریه لبنان عراق عربستان اردن مصر پاکستان ترکیه، و اگر تسلیم نشود بمباران های بزرگ در راه است تا کشور و ملت را به زانو در بیاورند و اینجا بمب اتم راه حل مسأله هست که امنیت ایجاد می کند. الان تمام کشور های عربی همسایه ایران نوکر و هم پیمان نظامی آمریکا هستند و چاه های نفت این مستعمره ها اقتصاد و انرژی آمریکا و اروپا را تامین می کند ایران باید در عرض یک ماه تمام منابع و زمین ها را دولتی بکند و تمام مردم بعنوان منابع انسانی سازماندهی و استخدام دولت بشوند تا تمام منابع طبیعی و زمین ها و انرژی و تکنولوژی را برای درست کردن قدرت نظامی و اقتصادی و امنیت کشور بکار گیرند الان باید سریع انتقال آب خلیج فارس یا وصل کردن این آب به خزر باید در برنامه باشد و دانشگاه ها و حرکت مردمی و همکاری و کنترل اختلافات فکری عقیدتی، اجبار و اصل این حرکت سریع است با حلوا گفتن دهانی شیرین نمی شود بلکه استفاده درست با برنامه قابل عمل بر اساس عقل علم تکنولوژی منابع طبیعی و منابع انسانی و با واقعیت گرایی و مدیریت علمی باید باشد این یک جنگ برای بقا یک ملت ایران و کشور ایران در دنیای وحشی گری ترامپ و صلیبگرا های اروپا و لابی صهیونیزم و نوکران عرب شأن هست و ترامپ در ماه های آینده از این هم وحشی تر و متجاوز تر خواهد شد و حرف حسابی در کار نیست روی چین و روسیه حساب باز نکنید بریکس قدرت عمل و اتحاد و برنامه راهبردی قوی ندارد ایران باید روی ۸۰ میلیون مردم است حساب بکند و وطن فروش و جاهل و فرصت طلب در داخل ایران کم نیست و این یک چالش بزرگ است
خطبه خُطّ المَوت از خطبههای منقول از امام حسین(ع) درباره اشتیاق به شهادت و چگونگی آن، که هنگام خروج از مکه به سمت عراق ایراد شده است
روایت شده است که چون حضرت سیّد الشّهداء علیهالسّلام آهنگ خروج از مکّه مکرّمه به سوی عراق نمودند، برای ایراد خطبه ایستاده و چنین گفتند
«حمد و سپاس سزاوار خداست. آنچه را که خدا بخواهد خواهد شد. و قوّه و قدرتی نیست مگر بواسطه خدا. و درود بر رسول و فرستاده او باد.مرگ بر فرزندان آدم به مثابه گردنبند بر گردن دختران جوان کشیده و بسته شده است. و چه بسیار در آرزو و اشتیاق ملاقات و دیدار رفتگان از خاندان خود هستم، همانند اشتیاقی که یعقوب به دیدار یوسف داشت.و برای من جائی معیّن و انتخاب شده است که باید پیکر من در آنجا بیفتد، و من باید به آنجا برسم. گویا من میبینم که بند بند مرا گرگان بیابان بین نَواویس و کربلا از هم جدا میسازند، و از من شکمبههای تهی خود را پر میکنند و انبانهای گرسنه خود را سرشار مینمایند. فرارگاهی نیست از روزی که در قلم تقدیر گذشته است.رضای خدا، رضای ما اهل بیت است؛ بر امتحانات و بلاهای او شکیبائی مینمائیم، و او اجر و مزد شکیبایان را بطور کامل به ما عنایت خواهد نمود.از رسول خدا، پاره تنش جدا نمیشود. و در بهشت برین گرداگرد او جمع میشوند، و بدانها چشم رسول خدا روشن میگردد، و برای آنها وعده رسول خدا تحقّق میپذیرد.پس کسی که در میان ماست، و حاضر است جان خود را در راه ما نثار کند، و برای لقای خدا خود را آماده نموده است، با ما کوچ کند، که من در صبحگاهان عازم سفر هستم؛ إنشاءالله
محورهای خطبه امام حسین در منا عبارتند از:
فضائل امام علی(ع) و اهلبیت(ع): بیان آیات و روایاتی که در شأن و فضیلت اهلبیت، مخصوصاً امام علی(ع) نازل شده است؛ از جمله سَدُّ الاَبواب، واقعه غدیر، مباهله، فتح خیبر و حدیث ثقلین.
دعوت به امر به معروف و نهی از منکر و تأکید بر اهمیت این وظیفه اسلامی.
یادآوری وظیفه علما و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و مفاسد، و نیز گوشزد کردن مضرات سکوت عالمان در مقابل زورگویان و آثار زیانبار و خطرناک سهلانگاری آنان در انجام آن.
بنابر نظر ناصر مکارم شیرازی، امام حسین(ع) این خطبه را در منا ایراد کرد تا به چهار هدف دست یابد:شناساندن ماهیّت ضداسلامی بنیامیه به مردم،
روشن کردن این مطلب که قدرتداشتن به معنای حقانیت نیست،
افشاندن بذر انقلاب بر ضد ستمگران،
جهاد فرهنگی و نشان دادن راه و رسم مبارزه با بنیامیه
در خطبه منا، امام حسین (ع) به علما و فقهای زمان خود هشداری دادند مبنی بر اینکه آنها با سکوت و عدم اقدام در برابر ستم حاکمان، جایگاه خود را از دست دادهاند و به جای هدایت مردم، در برابر ظلم سکوت کردهاند. امام (ع) فرمودند که اگر علما به وظایف دینی خود عمل میکردند و امر به معروف و نهی از منکر میکردند، دیگر حاکمان ظالم جرأت نمیکردند که در امور دینی دخالت کنند و خودسرانه عمل کنند
دنیا محل مبارزه و پر است از شیاطین زورگو چون قدرت نظامی دارند حال زندگی عقیده و جهاد در راه عقیده است ولی عقیده برای عزت و احترام و امنیت و سلامتی انسان آمده است پس عقیده را درست بیان بکنید و شعار خالی و تظاهر و فریب مردم عادی عوام بی سواد نشود . آموزش و مسوولیت دادن به مردم قدم اول است . حال اوضاع فعلی دنیا بر اساس قدرت اتمی است امپریالیسم غرب که صهیونیزم و صلیبگرایان اروپا و آمریکا و نوکران عرب و عثمانی منطقه اطراف ایران است اتحادیه وحشی ها ی نظامی گرا را تشکیل داده و سازمان ملل و آژانس اتمی و حقوق بشر و اینترنت و ماهواره ها و رسانه های اخبار جعلی و اقتصاد دنیا را بدست گرفته و کشور ها را تحریم اقتصادی می کنند. شما باید چکار بکنید . جواب …. هوشیار ، یا گیج و غرق در افکار غیرواقعی و عقیده گرای ؟ کجای دنیا ایستاده اید و چکار می کنید ؟ انقلاب قدرت و خیزش ملی باید سریع انجام شود باتلاق های ۴۶ سال گذشته را سریع ترک کنید و لازمه این روش ها و منطق فکری جدید و مدیریت جدید علمی و تحمل تفاوت ها و صبر و زحمت و سختی کشیدن و واقع بینانه فکر کردن ا ست منطق ما این است و عقیده مقاومت و قهرمان بازی دیگر تاریخ است و در جنگل زمان حال کار نمی کند .. ۲۰ سال مذاکره کردن با زورگو سر انرژی و بمب اتم که حق ملت ایران است، خودتان را فقط سر کار گذاشتید . الان ۹ کشور دارای بمب اتم از جمله اسراییل حق ندارند در مورد امنیت ایران حرف بزنند و ایران باید تمام مرز ها را ببندد و از صفر همه چیز را شروع بکند اگر نمی توانید کشور را به چین و روسیه ادغام بکنید لااقل امنیت و نان داشته باشید. ان. پی. تی . مثل سازمان ملل و آژانس فقط ابزار امپریالیسم هست . تحریم کامل و خود کفایی کامل و پرداخت قیمت که تلاش و همکاری و خود باوری و علم است فلسطین و اعراب را باید کنار بگذارید که فقط ضرر است. . الان در دنیا بمب اتم حرف اول را می زند . شما در جبهه مقاومت با یک گروه اعراب نژاد پرست ۴۰ سال خود را سر کار گذاشتید درس از گذشته نمی گیرد پس محکوم به تکرار و ذلت می شوید. الان قدرت بمب اتم و پدافند قوی و اطلاعات قوی و سازماندهی شده با چندین لایه و سازمان های مجزای اطلاعاتی باید درست کنید و با ۴۵ سال هرج و مرج و مدیریت و رهبری غلط خداحافظی بکنید . مثل کشور کره شمالی عمل کنید و قیمت را باید بدهید که تلاش و سوسیالیستی کردن منابع طبیعی و اقتصاد است هدف برای ایجاد امنیت و تداوم موجودیت ایران و مردم، انقلاب بزرگی باید بکنید تا از این همه فساد و دزدی و اسارت بیرون بیایید والسلام. بیدار شوید در دنیای جدیدی زندگی می کنید قدرت و علم و تکنولوژی و اطلاعات و سیاست بازی کنترل می کند از گذشته و باتلاق های فکری و عقیدتی بیرون بیایید یا حرکت یا مرگ و اسارت و نابودی …. از غزه درس بگیرید
این سخن رانی آقای رایفی پور را از دست ندهید —
https://youtu.be/wqe46-DDl8o?si=adCmGKNtDGEAY_SH
حقیقت داشتن متن های کتب تاریخ اعراب و درست بودن و صحت داشتن حدیث ها و روایات و سنت عمر پرستان سنی زیر سوال هست ،که مدعی هستند فرمایشات پیامبر را عمر خطاب نقل کرده و اساس تفسیر و قوانین اسلامی هست . حال آیا این نوشته های که سنت پیامبر قبول شده واقع شده است و حقیقت دارد؟ و اینها نباید با خود متن قرآن و فرمایشات پیامبر در تضاد باشند! ولی تاریخ راحت توسط اعراب دروغگوی عربستانی بار ها تحریف شده است . همه می دانیم در صدر اسلام عمر خطاب نفوذ و تصمیم گیرنده و سیاست مدار بود و تمام اسرای دختر بچه را بالغ تشخیص میداد و به حرم خود میبرد و تجاوز می کرد و قوانین شرع اسلام می نامید که دختر پیامبر جلوی عمر نجس حرامزاده می ایستد و عمر به صورت دختر پیامبر سیلی می زند . دوم موقع فوت پیامبر جانشین پیامبر را از ایشان سوال میکنند که پیامبر می فرماید قلم بیاورید بنویسم و عمر جلو گیری می کند و می گوید این پیرمرد هذیان می گوید . خاک بر سر یک میلیارد مسلمان جاهل منحرف که این حرامزاده را امام مسلمین نامیدند و پیرو این متجاوز روباه شدند . امام علی ع و امام حسین ع را به خون کشیدند این قوم وحشی سرزمین ها را با تصرف برای اعراب مالک شدند و خانواده پیامبر راضی به دفن در این خاک مردم وحشی نبودند و شیعه ها هم گرفتار ملت لبنان و عراق و سوریه که فقط سر زن و کودک می برند و نژاد پرست عرب بودند شد ند و به این روز فلاکت امروز افتادیم!!! حال در زمان حال واقعیات تلخ دنیای پیرامون خاک ایران را بنگرید ملت پاکستان افغانستان و ملت چین و اعراب نوکران جلاد سه ملت نجس بی رحم بی شرف و روباه هستند الان در تجاوز اسراییل و آمریکا شب حمله به فردو فرمانده نظامی پاکستان سنی با ترامپ ملاقات و حمله را طراحی کردند افغان ها در ایران منتظر سقوط ایران بودند تا ایران را تصرف کنند و در لوازم و دوربین های ساخت چین، چینی ها برنامه ها و میکروفون و دوربین هایش لوازم جاسوسی را گذاشتند و به اسراییل اطلاعات را منتقل کردند و پول و امتیاز بزرگی گرفتند و اسراییل راحت تک تک دانشمندان و فرماندهان را راحت زد. حال رهبران و ملت ایران یا از غفلت و خواب و بی عقلی و تفرقه بیدار می شوند و گردنه روز های بدتری و نابودی کشور در انتظار است . اولین قدم ایران باید کاملا مرز شرقی با افغانستان و پاکستان را دیوار کشیده ببندد که از این دو کشور شرور غیر از مواد مخدر تروریست متجاوز امراض خیانت باج گیری چیزی وارد ایران نمی شود . دوم در صحنه جهانی می بینیم که روسیه با فاصله بزرگی با چین ، رابطه محدود برقرار می کند با اینکه اتحاد چین و روسیه جلوی امپریالیسم آمریکا بسیار مهم است ولی چین قابل اطمینان و رفاقت نیست چین به هیچ دین و عقیده و انسانیت و حقوق اعتقاد ندارد و سیاست و قدرت و خشونت بی رحمانیه اساس روابط چین در این دنیاست و الان سر هوش مصنوعی و نظامی گری و اقتصاد و صنایع الکترونیک و انرژی با آمریکا در رقابت بزرگی هست و روسیه و ایران تنها دو ملت تنها هستند که اطراف کشورشان تمام همسایه هایشان متجاوز و به فکر تصرف این دو کشور هستند . الان اعراب خلیج فارس و عراق و عربستان و سوریه و لبنان همه در مقابل ایران اتحادیه زده و با ترامپ همه نوع همکاری خواهند کرد حمله اسراییل و آمریکا از پایگاه های اعراب شکل گرفت. حال ایران و روسیه مجبور به تعریف یک رفاقت و پیمان قوی نظامی اقتصادی صنعتی برای حفظ خاک کشورشان در بین این همسایه های متجاوز هستند و طرح آب و انرژی و اقتصاد از خزر تا جزایر ایرانی خلیج فارس و ارتش مشترک به نجات و بقای این دو کشور لازم حیاتی هست . ولی ایران در توهم و خواب دنیای اسلام و دنیای اعراب و قدس در باتلاقی افتاده است که هر گونه تشکل پیمان دفاعی و عقیدتی و ملی را برای روسیه با ایران غیر ممکن می کند در این دنیای جدید وحشی گری و زورگویی امپریالیزم و جاهلیت مسلمانان و صهیونیزم و چین و صلیبگرا ها که هدف تجاوز و اشغال هست برنامه و اهداف بلند مدت و واقع بینانه و همکاری ضروری ایران و روسیه سریع باید تعریف و انجام بگیرد تفاوت ها را نباید سد راه کرد چون موجودیت و امنیت ایران در خطر جدی است. در ۳ سال آینده ترامپ و اسراییل و اعراب ایران را ول نخواهند کرد تا نابود شود دنیای جدیدی تشریف دارید بن بست ها و زمان جنگ ۸ ساله با عراق تمام شده است در دنیای جدید رحم و حق و عدالت نیست توهم های عقیده گرایی ایران بزرگ ترین دشمن فعلی ایران است . ترامپ مدعی شده که آمریکا هوش مصنوعی را در چند سال آینده در تمام دنیا تصاحب و رهبری خواهد کرد و این عملا با رشد میلیاردی اطلاعات ضبط شده( big data) در اینترنت و ماهواره ها و رسانه ها و بازار تکنولوژی و استفاده از هزاران پهپاد نظامی همزمان دیکتاتوری جهانی با استفاده از هوش مصنوعی را برای آمریکا و متحدانش راحت خواهد کرد و بمب اتم تنها اسلحه دفاعی بازدارنده برای حفظ امنیت و موجودیت کشور های آزاد خواهد بود که اینجا ایران و روسیه باید سریع از غفلت خودخواهی و توهم گرایی بیدار شوند وقت کم هست تکنولوژی و نظامی گری و جنگ اطلاعات و کنترل فکر مردم دنیا با سرعت بزرگی در حال انجام است و استفاده از تکنولوژی بیولوژیکی در هوش مصنوعی برای ترور و کشتار جمعی توسط امریکا و اسراییل یک روش جدیدی هست که جزو پروژه های اصلی سری ارتش چین و آمریکا هست. زود باشید بیدار شوید اول مرزهای خود را ببندید و امنیت و ثبات داخلی درست بکنید و ارتش اطلاعاتی و آموزش دیده بسازید زمان کم است زمان اختلاف با همدیگر و عقیده بازی و قدس بازی نیست بسم الله.
بر اساس عقل و ایمان و عدالت ، پرسش هایی را از اندیشکده های ایران هست که باید جواب درست بدهند شعار و ادعا و احساسات کذب تعطیل است بر اساس واقعیات موجود ایران و منطقه فکر کنید. سوال – غزه و قدس و فلسطین کدام رابطه تاریخی و دینی با تشیع و نهضت کربلا دارد در حالی که شعار انقلاب ایران این بود از کربلا به قدس می رویم که هیچ ربطی به تشیع ندارد قدس تصرف شهر اورشلیم مسیحی یهودی بدست عمر خطاب بود و اسلام را بهانه کردند و نه در قرآن و نه در حرف های پیامبر از تصرف این شهر حرفی هست و کل جریان پروژه متجاوز عمر خطاب بود . دوم فلسطین ایران را یک کشور متجاوز به حقوق عرب می داند و در جنگ عراق علیه ایران هزاران فلسطینی علیه ایران می جنگیدند و تمام حرکت و عقیده سنی ها بر اساس کشتن خانواده پیامبر و شیعیان است این توهم ولایت فقیه را مجاهدین خلق و علی شریعتی از حرکت شیعیان لبنان که فالانژ ها و آمل ها بودند و مبارزه اینها با اسراییل بر اساس ملی گرایی عرب بود نه اسلام و علی شریعتی و مجاهدین خلق و ولایت گرا های ایران در لبنان طی دهه ۵۰ زمان شاه حضور می یافتند و با شیعیان لبنان در جنگ داخلی لبنان که ضد اسراییل هم بود شرکت می کردند و عملیات راذصد آمپر یالیست می نامیدند که انقلاب اسلامی ایران از آنجا متولد شد. و ۴۵ سال بیش از یک میلیون ایرانی بدست اعراب و افغان و پاکستان سنی کشته شدند و اقتصاد و منابع فرهنگی و طبیعی ایران به برکت جبهه توهمی مقاومت نابود شدند. اسلام امام علی ع و امام حسین ع فلسفه کاملا مجزایی دارد که تضاد دارد با مغز قفل شده ملاها که تکرار می زند به هرج و مرج و کشتار و نابودی ایران منجر شده و اخلاق و درستکاری و امنیت در ایران از بین رفته است . +++ سوال بعدی برای جواب حمله ایران به تجاوز اسراییل . ایران اگر از موشک هایش که راحت می توانستند تمام پایگاه های در کشور های عربی اسراییل و چاه های نفت اعراب و کردها و باکو
را میزد تمام اقتصاد آمریکا و ترامپ فلج می شد و ایران برنده می شد و حمله به ایران بدون پایگاه ها امکان نداشت و بیش از هزار نفر کشته نمی شد ند در داخل اسراییل تمام ملت پناهگاه مدرن و قوی دارند و اسراییل ساخته و بازیچه اعراب همسایه و آمریکاست .
آیا ۴۵ سال اشتباهات و غفلت ها را به اسم مقاومت اسلامی می شود به این راحتی توجیه کرد +++ آیا شما روانشناسی رهبران ایران را بازنگری کرده آید و شما می دانید ملاها و تمام گروه های انقلابی ایران اساس فکری شأن اصل مبارزه و اپوزسیون مقابله گرایی و ضدیت
و براندازی بنا شده است و اینها هرج و مرج و بحران را انقلاب می بینند و نمی فهمند انقلاب به معنی زحمت و بصیرت و عدالت و علم و عوض کردن و بهتر کردن اوضاع هست الان شما باید به مردم نشان دهید که بهاییت و سلطنتی های نوکر اعراب و اسراییل و جنایت کاران مجاهدین خلق هم فقط برای براندازی و نابودی و انتقام و لجاجت و کشتار فکر و عمل می کنند و این طرز فکر و داکترین منطق و اصل عمل کردن در ایران بین همه گروه ها هست پس حرف مقاومت و انقلاب و نجات کشور حرف تو خالی و عوام فریبی هست +++ سوال بعدی مردم ۱۲ قومیتی ایران هیچ پیشرفت علمی اخلاقی و رفتاری نکرده اند و در ۵۰ سال حکومت پهلوی تمام برنامه های رضا شاه و محمد رضا پهلوی با دروازه تمدن، همه کور و سطحی و سردر گم بود که ملت ایران سواد سیاسی و علمی نداشت یک انقلاب را براساس شعار هایی که نمی فهمیدند و هویت و تاریخ خود را نمی فهمیدند انجام دادند و چرا فقط تعداد دانشگاه را زیاد کرده اید و همزمان کیفیت علم و اخلاق و عقلانیت نزول کرده است و مسولیت با کیست ++ برنامه برای آینده چیست هدف ملت چیست . چه کسی زحمات اصلاحات و ساختن نظام تربیتی و تحصیلی را انجام خواهد داد در حالی که ۴۵ سال است آقازاده تمام منابع طبیعی و زمین ها را مصادره کرده و به خارج می برند و سر مالک شدن پول و منابع رقابت بین آقازاده ها می افتد و همدیگر را می فروشند و اسراییل راحت نفوذ می کند و تکنولوژی جاسوسی را تا داخل خانه مقامات می برد و دیگری پولی نمی ماند تا این همه زیر ساخت برای انرژی آب اقتصاد تحصیلات کشاورزی صنایع انجام داد . ملا ها اهل تلاش و زحمت نیستند و ملت هم برای قاپیدن چاپیدن منابع ملی تربیت شده اند . جواب ها باید بر اساس واقعیات باشد شعار و توجیه جواب نیست .
انقلاب لازم دارید و فساد ۴۶ گذشته باید تمام شود . تشکیل ارتش ۵ میلیونی با سلاح اطلاعاتی در تمام خاک کشور و بدست گرفتن تمام صنایع و زمین ها و ثروت در دست ارتش تنها راه نجات است منتظر نشوید تا قربانی شوید ابتکار عمل را بدست صهیونیست ها دادید چون سربازان و پایگاه های اسراییل در همسایه های ایران هست و اعراب و همسایه های ایران و چاه های نفت انرژی اصلی صهیونیست هاست و ایران هم غرق در توهم دنیای اسلام مانده است. عقل و علم و اخلاق درست ایمان را درست می کند مسیر اشتباه رفته اید هر کس یک ادعای عوام فریبی کرد با ایمان شد و همه و کشور را نابود کردند . کنسرت خیابانی تهران برنامه و تله کانال بی بی سی بهاییت بود برای ایجاد برادر کشی در ایران . تمام . دوم که در آخر زمان مرده ها بلند می شوند مرده شور را می شویند . سازمان حقوق بشر که در دست آمریکا و صهیو نیست هاست مدعی شده ایران به مناطق مسکونی اسراییل حمله کرده و محکوم باید شود حال همین ستمگران خود در غزه بیش از ۱۵ هزار بچه را با پیشرفته ترین جنگنده ها و پهپاد ها و ماهواره جاسوسی ایلان ماسک عمدی کشته اند و اسمش را دفاع از اسراییل نام گذاشتند . در این دنیا قدرت امپر یالیستی ها و رسانه های خبری حرفه ای اخبار جعلی ساختن برای قانونی کردن کشتار نسل ها و بچه ها هر روز انجام می دهند . حقوق بشر و حقوق بچه های کشته شده و هزار نفری که اسراییل در ایران کشته کجا رفته است . کنترل اطلاعات و افکار و اخبار بدست قدرت برتر که تکنولوژی اینترت و برنامه ها دستشان هست بزودی حاکمیت دیکتاتوری مطلق صهیونیسم بر سراسر جهان عملی می شود و بلو ک شرق فاقد عقیده سیاسی و دمکراسی و دفاع از حقوق بشر هست و بلوک شرق که چین و ایران هست سازمان ملل و سازمان حقوق بشر آزاد و بر اساس عدالت را بزودی باید تشکیل بدهد . و کشور های خود فروش همسا یه ایران ترکیه عربستان و امارات و سوریه لبنان همه سرطان اول دنیا هستند بعد صهیونیست ها می آیند و اروپا و آمریکا استرالیا در دست لابی صهیو نیستی هست . تعصب بازی نکنید واقع گرا باشید . در ایران انقلاب اسلامی را جایگزین ۴۶ سال هرج و مرج و دزدی عوام فریب ها و آقازاده ها ی دزد بکنید احتیاج به همکاری و احترام و تلاش و بصیرت دارد مردان خدا بفر مایند و رهبری جوان و با ایمان و با تجربه در احتیاج هست مجلس خبرگان در خواب و شورای اسلامی در بحث تکراری بدرد نمی خورد بیش از این در جا نزنید چون دارید در چاله ای که خود درست می کنید غرق می شوید . سوال این است اخلاق فاسد و حسا دت و جهالت مردم ایران را چگونه حل می شود کرد و اینجا به یک دیکتاتور با فکر و برنامه. و ارتش قوی احتیاج هست تا جاهلان و دزدان و عوام فریبان و مفسدان را از راه پیشرفت و دستگاه دولتی و نظامی بردارد . در بن بست گیر نکنید . سیستم اقتصادی که تمام ثروت و تولیدات و صنایع و کشاورزی را بدست بگیرد که ۴۶ سال است دزدیده اند و پول ها را به خارج بردند و ترکیه دوبی کانادا را آباد کردند غفلت و حسادت و دروغ باید خاتمه پیدا بکند .