کرامت مهدوی کلور
آقایان نماینده؛ بحران آب محل شواف سیاسی نیست
جغرافیای بحران آب در ایران مخاطرهای ملی و جدی است که دشت اردبیل هم از این تنش مستثنی نیست. به لحاظ حجمی و سطح ایستایی بخش قابل توجهی از منابع آبی تلف شده و آنگونه که پیشبینیهای «موسسه منابع جهانی» روایت میکند؛ روزهایی برزخوار از تنش آبی را در دو دهه آینده، پیشرو خواهیم داشت. امنیت آبی ما عملا زیر تیغ تند و تیز تهدید و تحدید قرار دارد و آبخوانهای مهم به سرعت در حال خالی شدن هستند. این کوتاهترین و البته محتملترین گزارش از تلخترین واقعه پیشروی ماست که دقیقا آلارم فرود «شمشیر داموکلس» در پی «بحران بیآبی» را نوید میدهد.
دیگر کار از یک برنامه و دو برنامه گذشته است و برنامههای بلوکی و خرد راه به جایی نمیبرد. اولین گام در مواجهه با این بحران، برخورداری از یک نگرش جامع ملی است. از بعد مفهومی ایجاد یک وفاق و درد مشترک در بین ذینفعانی که چه از جنبه زیستمحیطی و چه از بعد اقتصاد و توسعه به مقوله بحران آب مینگرند؛ یک ضرورت است. متاسفانه چنین امری محقق نشده و قوه مقننه و دولت همچنان در «گرداب خُردنگری» تصمیمسازی میکنند و محصول دستاورد جمعیشان، بر بحران آب دامن میزند. با این حال مسئله را به گونهای که خود به آن تمایل دارند، تعریف میکنند و الزامی هم به شفافسازی ندارند. مسئولیت دولت و نمایندگان مجلس در این مورد چیست؟
واقفیم که بازگرداندن اقلیم به شرایط گذشته و آثار تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی، برای بشر امکانپذیر نیست. از دیگر سو تفکر حاکم بر استراتژیهای نمایندگان بر این اساس استوار بوده که با تکیه بر پوپولیسم میتوان هر تقاضایی را پاسخ داد. نمونه عینی آن، پیشگامی در تسهیلگری امورات احداث صنایع آببر و آبخور همچون پتروشیمی و فولاد در محدوده دشت اردبیل است. همین امر ریشه در نگاه تجریدی و اشتباه استراتژیکی دارد که عملا موجد بحران در بحران آب شده است. به همین امر مکانیابی نادرست شهرکهای صنعتی را هم بیافزایید که موضوع تامین آب در حلقه آخر چرخه مکانیابی و استقرار قرار داشته و دارد و عموما با لابی فشار نمایندگان ذینفع، به هر شکل ممکن، مقوله تامین آب به مدیریت دولتی تحمیل میشود.
از طرفی نمایندگان مدام بر سرنای مشارکت مردم میدمند؛ اما این صرفا یک ژست سیاسی هست. در مدیریت اجتماعی بحران آب، نیازمند مشارکت مردم محلی در قالب نهادهای خودجوش محلی هستیم که امکان تحول در بهبود نظام مدیریت آب در عرصه عمل را عینیت میبخشد. اما متاسفانه در چند دهه گذشته که هشدار بحران آب جدی و جدیتر شده است، نمایندگان اردبیل روی طرحهایی تاریخ مصرف گذشته؛ همچون سدسازیهای شتابزده، دستگاه پروپاگاندی خود را سوار کردهاند. در این بین بخش اعظم حقابههای محیطزیست و اکوسیستمهای آبی به یکباره پس از چندین و چند قرن به مصارف دیگری تخصیص داده شده که تا حدودی هم بوی رانت از آن به استشمام میشود.
هنوز عدم شناخت یکسان و اولویتبندی هماهنگ از سوی متولیان تصمیمساز، خود بحران دیگری بر بحران آب افزوه است. ما نیازمند چرخش در سیاستهای بهرهبرداری از منابع طبیعی، آب و حتی مدیریت جمعیت هستیم. خاموشترین تریبون در چند سال اخیر در بهارستان در مورد همین بحران آب بوده است؛ احتمالا کاسه منافع آنها از سکوت لبریز میشود. از دیگر سو، گاه همین نمایندگان خودشان پیشران بحران آب شدهاند. پیشرانهایی که نه به دلیل فنی، اقلیمی و تکنولوژیک، بلکه ماهیت سیاسی و اجتماعیشان؛ به دشواری مقابله با بحران دامن زدهاند. آقایان نماینده؛بحران آب محل شواف سیاسی نیست.
کمترین انتظار از نمایندگان اردبیل در مجلس، پرداخت عینی به بحران آب و نهادسازی در این مقوله بود تا در بلند مدت ضامن استمرار تصمیم سازی جامع و راهبردی در سطح مدیریت اجتماعی و سطح حاکمیت ملی منابع آب باشد. همان که به صراحت و دقت حقوق مردم، دولت، محیط و نسلهای آینده و سهم بهرهبرداران را به طور دقیق مشخص میکند. نیازمند برخورداری از یک نگرش جامع ملی برای مواجهه با «اَبَر تنش آبی» پیش رو هستیم.
تمرکز روی مشکل و علت مشکل باشد- مساله آب به خاطر تغییرات اقلیمی روشن است و راه حل دارد ولی درد در ایران مهندس ها و دانشگاهیان و دکتر های بیسواد هستند- با رفاقت وسفارش مدرک گرفته میشود سال ۱۳۵۸ از اول انقلاب کمیته ای ها و انقلابیون با مسلسل سر امتحان تشریف فرما شده از روی کتاب می نوشتند این فرهنگ تقلب قسمتی از سیستم تحصیلا تی هست و انتقاد و بی قانونی و دیگر هیچ۰۰۰