رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور گفته: «شرایط و دشواریها باعث شده تا بعضی مردها مجبور به ترک همسر و فرزندانشان میشوند.
فرار از خانه بهعنوان یکی از آسیبهای اجتماعی همواره در جوامع مختلف مطرح میشود که منحصر به دختران نیست و ممکن است هر یک از اعضای خانواده با انگیزهها و دلایل مختلف اقدام بهآن کنند.
در این مطلب به دنبال واکاوی پدیده فرار شوهر هستیم و برخی از دلایل و آسیبهای ناشی از این اقدام را مرور میکنیم.
عوامل درونی و بیرونی فرار شوهرها
بهطور معمول، یک فرد وقتی به درماندگی برسد و توان مقابله با مشکلات و تهدیدها را نداشته باشد، اقدام به ترک آن موقعیت یا فرار از آن شرایط میکند و بدیهی است که فرار یک مرد از خانه و رها کردن خانواده ،نشان از میزان غیرقابل تحمل فشارهای روانی اجتماعی و اقتصادی است.
عوامل موثر بر این تصمیم دو دسته درونی و بیرونی یا فردی و اجتماعی هستند که هر یک به سهم خود میتواند فرد را به سمت ترک خانواده هدایت کند. عوامل فردی و درونی از قبیل ضعف در مهارتهای ارتباطی و زندگی، ضعف در اعتقادات و ارزشهای مذهبی و اخلاقی، اعتیاد، بیکاری، ناسازگاری و نارضایتی از زندگی است. به عنوان مثال فردی که مهارت تصمیمگیری را فراگرفته، بهطورقطع در بزنگاههای مهم زندگی قادر خواهد بود تصمیمات بهتری بگیرد یا فردی که میزان رضایتمندی بیشتری از زندگی داشته باشد، یقیناً تابآوری بیشتری در بحرانها دارد و به راحتی تن به فرار از خانه نمیدهد.
دسته دوم عوامل بیرونی یا اجتماعی هستند که میتوانند انگیزههای لازم را برای انجام اقدامات آسیبزا فراهم کنند یا تشدیدکننده باشند. شرایط اقتصادی نامناسب، نداشتن امنیت شغلی، هزینههای بسیار زیاد زندگی، فضای ناامید کننده و غمگین، بیاعتمادی مردم، عمیقبودن شکاف بین فقر و غنا از جمله مهمترین عوامل اجتماعی هستند که در افزایش این پدیده نقش دارند.
تبعات تلخ پدیده فرار شوهرها
اقدامات غیرمنطقی همواره دارای عوارض و تبعات ناخوشایند هستند و این رفتار هم مستثنا از این قاعده نیست.
تبعات فردی | سلب آرامش روانی فرد و ایجاد یک نگرانی مزمن، اولین پیامد فردی است که رخ میدهد و به دنبال آن احساس شکست و بیارزش بودن همراه با احساس شرم و ناتوانی در ذهن فرد شکل میگیرد که ممکن است او را به سمت تصمیمات اشتباه دیگری مثل اعتیاد، خودکشی و … سوق دهد.
تبعات خانوادگی و اجتماعی | خانواده این فرد هم از صدمات روحیروانی و اقتصادیاجتماعی این اقدام در امان نیستند و آثار تخریبی آن ممکن است برای همیشه در روح و روان اعضای این خانواده وجود داشته باشد. قطعاً همسر و فرزندانی که در کنار یک مرد مقتدر و توانمند زندگی و رشد میکنند از اعتمادبهنفس بالاتری برخوردار هستند و این فرزندان میتوانند در آینده، والدین حمایت کنندهای باشند.
راهکارهای فردی و اجتماعی برای پیشگیری از این پدیده
با توجه به این که عوامل و پیامدها را بهصورت فردی و اجتماعی بیان کردیم، شایسته است راهکارها را هم در این دو زمینه تبیین کنیم.
راهکارهای فردی | تقویت باورها و ارزشهای مذهبی و اخلاقی باعث میشود تا افراد به شاخصها و قواعد صحیح زندگی اجتماعی پایبندی و مسئولیتپذیری بیشتری داشته باشد. فراگیری مهارتهای اساسی هم یکی از ضرورتهای اولیه برای همه انسانهاست. بهعنوان مثال فراگیری مهارت خودآگاهی به فرد کمک میکند، نقاط قوت و ضعف، سلایق، باورها و استعدادهای خود را بهتر بشناسد و بر مبنای یک شناخت صحیح مسیر زندگیاش را برنامهریزی کند و مهارت ارتباطی باعث میشود فرد بتواند در موقعیتهای مختلف زندگی با دیگران روابط خوب ایجاد کند و بخشی از فشارهای زندگی را از این طریق کاهش دهد. تسلط داشتن بر مهارت تصمیمگیری باعث میشود که فرد با شناخت و آگاهی کافی تصمیمات مطلوبتری بگیرد. یادگیری مهارت حلمسئله کمک میکند تا فرد در تنگناهای زندگی راهحلهای بهتری را برای حل مشکلات انتخاب کند بنابراین میتوان گفت مهارتآموزی یکی از راهکارهای مهم کاهش این پدیده است.
راهکارهای اجتماعی| قطعاً کنترل بسیاری از متغیرها و عوامل در اختیار افراد نیست و باید از طریق جامعه مدیریت شوند بنابراین اقداماتی از قبیل کاهش فشارهای اقتصادی با روش اعمال سیاستهای صحیح، ایجاد امنیت روانی اجتماعی و اقتصادی در جامعه، کاهش فاصله طبقاتی، صداقت، حمایتهای اجتماعی مناسب و مطلوب، فراهم کردن زمینه آموزش مهارتهای زندگی در همه سنین و برای همه افراد و توانمندسازی مردم میتواند به کاهش پدیده فرار مردان از خانه کمک کند و در نهایت میتوان گفت با وضعیت فعلی متاسفانه این مشکل رو به افزایش است بنابراین شایسته است با پذیرش این واقعیت که شرایط زندگی مردم مطلوب نیست، اقدامات عملی موثری را شاهد باشیم.
نویسنده : دکتر حسین محرابی | روان شناس