علی اکبر روح نواز
اوج بیعدالتی، نگاه کاریکاتوری به پدیدههای پیرامونی است؛ رفتاری غیرمسئولانه و مصلحتجویانه و تجریدی که بعضاً به پیشه کارگزاران تبدیل شده است.
اردبیل سالهاست که در آمار “خشونت” و “نزاع” خانوادگی و خیابانی به شهر “اولین”ها مشهوراست! وعظ و نصیحت اخلاقی و بعضاً دستوری و قهری به رویه مراجع تصمیمساز و تصمیمگیر استان در بیان مساله و درمان این عارضه اجتماعی و سرهم کردن آن مبدل شده است.
مفهوم ساده رکورداری آمار خشونت در استان بیانگر این است که شیوههای مرسوم و معمول بر پایه گفتار درمانی به شکست انجامیده وبرای گفتگوی موثر با افراد و جامعه باید ابزار متناسب با زمان را به خدمت گرفت.
برای چارهاندیشی این عارضه اجتماعی دیگر دوران خودسانسوری و برچسبزنی نظیر “ضعف فرهنگی” جمعیت ساکن سپری شده است؛ مسئولان استان هوشیار باشند که اگر در سیاستهای بیپایه و غیرعلمی خود در مواجهه با این پدیده تجدیدنظر اساسی نکنند، این آسیب(بازتولید خشونت) به “شاخصه اجتماعی” مبدل شده و اردبیل را مرادف با “پرخاشگر” معرفی خواهد کرد.
اما چارهکار چیست؟ به نظر میرسد برای اصلاح فرایندی و غلبه و پیشگیری هیجانات و تنشهای روحی و روانی جامعه نیازمند این هستیم که از هنر و فرهنگ کمک بگیریم؛ حمایت از رویدادهای فرهنگی و هنرهای نمایشی شامل کنسرت، تئاتر، نقاشی خیابانی و… پیشنهادی برای کاستن از خشونت اجتماعی در اردبیل است که متاسفانه تاکنون با مقاومت و بعضاً ممانعت مسئولان آن هم دستگاههای بودجهبگیر فرهنگی، مغفول و خاموش مانده است.
این وجیزه هرگز انکار و نادیده گرفتن کسانی نیست که مسئولانه و خلاقانه برای رشد و تعالی فرهنگ استان تلاشی بابرنامه و ارزشمند دارند اما به دلیل اندیشه و فکر متفاوت به بازی گرفته نمیشوند.