این مطلب درباره داستان رابطه فروشنده خودرو با زن جوان است که در آن مرد ۴۵ ساله با چرب زبانی زن ۳۴ را فریب می دهد.

داستان رابطه فروشنده خودرو با زن جوان
زن ۳۴ ساله گفت:پدرم وضعیت مالی خوبی داشت اما من در ازدواج اولم شکست خوردم و به خاطر اعتیاد همسرم به مواد مخدر صنعتی از او طلاق گرفتم.
از آن روز به بعد به خاطر این که استقلال مالی داشته باشم در یکی از مراکز تولیدی مشغول کار شدم و تصمیم گرفتم دیگر هیچ گاه ازدواج نکنم.
اما یک روز وقتی در یکی از مراکز دولتی کارهای اداری مربوط به شغلم را انجام می دادم، متوجه نگاه های غیر معمول مردی حدود ۴۵ ساله شدم اما اهمیتی به آن ندادم .
با وجود این، آن مرد مرا تعقیب کرد و به نشانی محل کارم دست یافت.
طولی نکشید که با پیشنهاد ازدواج او روبرو شدم و پاسخ منفی دادم ولی او دست بردار نبود. مدام به محل کارم می آمد و با چرب زبانی های خاص بر پیشنهادش اصرار می کرد.
من هم بالاخره فریب همین چرب زبانی هایش را خوردم و در حالی که خانواده ام نیز به شدت مخالف این ازدواج بودند، به محضر ثبت ازدواج رفتم و به عقد ۴ ساله او درآمدم چرا که فکر می کردم آقا کمال مردی باتجربه است و با دیگران فرق دارد!
اوایل روزهای خوبی را درکنار او می گذراندم، با دوستانمان به باغ وتفریح می رفتیم و «کمال»خیلی به من ابراز عشق و علاقه می کرد اما ۲ سال بعد هنگامی که پدرش از دنیا رفت و مخارج مراسم و کفن ودفن به گردن او افتاد، دیگر هیچ پولی هم برای مخارج زندگی به من نداد.
حتی در طول ۲ سال گذشته یک شب را هم در واحد آپارتمانی اجاره ای من نماند. او ادعا می کرد همسر و فرزندانش متوجه ماجرای ازدواج می شوند و به همین دلیل من شب ها را در تنهایی و ترس به سر می بردم. د
در همین روزها من با تسهیلات بانکی یک دستگاه پراید برای خودم خریدم و او که بنگاه معاملاتی خودرو داشت، برگ سبز خودرو را پیش خود نگه داشت و وقتی از او مدارک خودرو را می خواستم ادعایی دال بر مفقود شدن سند کمپانی خودرو می کرد. با این حال چندین بار قصد سفارش چاپ آگهی مفقودی مدارک خودرو در روزنامه را داشتم که مانع می شد.
او دیگر دیر به دیر به خانه می آمد ولی وقتی که مهمانی های دوستانه برگزار می کردم، در جمع دوستان من حاضر می شد و خوشگذرانی می کرد.
در یکی از همین دورهمی ها بود که متوجه نگاه های کثیف وهوس آلود او به دوستانم شدم و تازه فهمیدم که او خانه مجردی دیگر هم از چند سال قبل اجاره کرده و با دوستانش به خوشگذرانی می پردازد.
او به من هم خیانت می کرد و با این بهانه که مثلا اوضاع مالی خوبی ندارد، چشم به حساب بانکی ام نیز دوخته بود.
زمانی که به ماجرای خیانت های او پی بردم فقط چندماه تا پایان دوره ۴ ساله عقد موقت باقی مانده بود. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم تا از او جدا شوم اما «کمال»با یک صیغه نامه جعلی مدعی است که هنوز ۴ سال دیگر از زمان عقدمان مانده است و من باید به زندگی مشترک با او ادامه دهم.
این در حالی است که او همواره برایم ایجاد مزاحمت می کند تا مرا به ادامه این زندگی خیانت بار بازگرداند. ولی کسی که به همسر اولش خیانت کرد و اکنون به من هم خیانت کرده است.