این مرد می گوید: همسرم از خانه فرار کرده و درخواست مهریه کرده، و حالا مانده ام با زنم چه کنم؟
مرد ۳۳ ساله گفت: ۱۲سال قبل با «مرضیه»ازدواج کردم. زندگی خوبی داشتیم چراکه همسرم با بیماری خاص من کنار آمده بود و به زندگی مشترک ادامه می داد. از سوی دیگر من به دلیل همین بیماری نمی توانستم سرکار بروم و درآمدی هم نداشتم. این بود که پدرم یک واحد آپارتمانی در اختیارم گذاشت و ماهیانه مبالغی را هم به حساب بانکی ام واریز می کرد تا امور زندگی ام را بگذرانم. با وجود این همسرم از من خواست تا برای کمک به مخارج زندگی در بیرون از خانه کار کند ،من هم مانع نشدم و او مشغول کار شد اما چند ماه قبل مادرم طلاهایش را که در بانک امانت بود پس گرفت تا برای مجلس عروسی که در پیش داشتیم از آن استفاده کند اما همسرم که با مادرم رابطه بدی نداشت وقتی از این موضوع اطلاع یافت در یک فرصت مناسب که مادرم در خانه نبود حدود۳۰۰ گرم طلا را به سرقت برد و به خانه پدرش رفت. بعد از این ماجرا از شدت شرمساری دیگر به زندگی مشترک با من بازنگشت و نه تنها از من تقاضای نفقه کرد، بلکه مهریه اش را هم به اجرا گذاشت دراین شرایط من چند بار به صورت تلفنی از او خواستم به خاطر تنها فرزندمان به زندگی مشترک بازگردد ولی او نپذیرفت . در همین حال با وکیل همسرم صحبت کردم و به او گفتم من پرونده سرقت طلاها را به طور جداگانه پیگیری می کنم و «مرضیه» می تواند به زندگی اش بازگردد اما بازهم نپذیرفت.
این در حالی است که پدرم مخارج زندگی ما را پرداخت می کند تا من دچار اضطراب و استرس نشوم .از سوی دیگر هم توان پرداخت مهریه همسرم را ندارم او هم در پلیس آگاهی متعهد شده است تا طلاها را بازگرداند .اکنون مانده ام با این ماجرا چه کنم .