شعار « فرزند کمتر، زندگی بهتر» در دهه ۷۰ شمسی تبدیل به پارادایم غالب در سیاستهای جمعیتی شد بهطوری که نرخ رشد ۴ درصدی جمعیت در اوایل دهه ۶۰ در سال گذشته به ۰.۶ درصد رسید
نویسنده: محمدرضا عزیزی
کابوس اروپا و امریکای بدون کودک، پس از جنگ جهانی دوم همیشه در سرفصل برنامهها و سیاستگذاریهای جمعیتی این کشورها بوده است. سیاستهای تشویقی برای داشتن خانوادههای بزرگ و پرجمعیت در امریکا و کشورهای اروپایی بیش از ۷۰ سال است که در حال اجراست. این سیاستها همواره بخشی از محورهای تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری در امریکا بوده است.
جوانترین انسان روی زمین در سن ۱۸ سالگی در یک حادثه کشته شده است. لندن در سال ۲۰۲۷ شهری خاکستری با خیابانهایی مملو از زباله است. کودک برای زنان و مردانی که بدون آینده به مرگ نزدیک میشوند، رؤیایی از دست رفته است که در شهر دیده نمیشود و تصویر و صدای بازی، خنده و گریه کودکان فقط در فیلمهای ۱۸سال پیش دیده میشود.۱۸ سال است که هیچ کودکی در جهان متولد نشده و هیچ زنی هم باردار نشده است. شهرهای جهان در آتش سوءظن، زباله، هرج و مرج، تعصبات نژادی و بدبینی و نفرت از مهاجران میسوزند. بشر در مسیری بدون آینده وارد قلمرو نیستی و تباهی خود شده است. اما در این میان جهان محتضر، آخرین شانس بقایش را در وجود زنی میبیند که معجزهآسا و غیر قابل درک باردار شده است. مردی که زندگی سابقش با مرگ فرزندش نابود شد، مأموریت مییابد از تنها زن باردار روی زمین محافظت کند و او را تا بندری همراهی کند تا این آخرین امید بشریت بتواند در امنیت کامل، کودکش را به دنیا بیاورد و سوار بر کشتی «فردا» شود.
فیلم «فرزندان انسان» که بر اساس یک رمان در سال ۲۰۰۶ ساخته شد کابوسی را به تصویر میکشد که در نتیجه توقف زادآوری بشر بهوجود آمده است. اگر کودکی متولد نشود، جهان چگونه جایی خواهد بود؟ انگلستان، جایی که داستان رمان میگذرد، دیستو پیایی شده است پر از آدمهای بدون امید، خشمگین و غمگین (دیستوپیا یا ویرانشهر در نقطه مقابل اتوپیا یا آرمانشهر تصویرگر شهری پر کابوس است که در بدیها و پلشتیها غرق شده است) بدون بچهها آیندهای وجود ندارد!
کابوس اروپا و امریکای بدون کودک، پس از جنگ جهانی دوم همیشه در سرفصل برنامهها و سیاستگذاریهای جمعیتی این کشورها بوده است. سیاستهای تشویقی برای داشتن خانوادههای بزرگ و پرجمعیت در امریکا و کشورهای اروپایی بیش از ۷۰ سال است که در حال اجراست. این سیاستها همواره بخشی از محورهای تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری در امریکا بوده است. در فیلمها و سریالهای امریکایی نیز شادی و امید همیشه با وجود بچه به خانواده ایدهآل امریکایی ریشه دوانده است.شاید این جمله را که «خانواده برای یک مرد از همه چیز مهمتر است» یا «مرد بدون خانواده هیچ است» را بارها و بارها از قول قهرمانهای فیلم در بسیاری از فیلمها و سریالهای امریکایی شنیده باشید. خانواده آنقدر مهم است که والدین حق دارند برای حفظ آن با تمام دنیا بجنگند. خانواده هم یعنی یک پدر و مادر با چندین فرزند. با این حال این سیاستها و برنامهها وقتی مخاطبش کشورهای درحال توسعه و کم درآمد جهان باشند، لحن دیگری به خود میگیرد.
به مدت بیش از چهار دهه، در روز۱۱ جولای (۲۰ تیر ماه) هر سال که از سوی سازمان ملل بهعنوان «روز جمعیت» نامگذاری شده است، محور پیامها، توصیهها و تبلیغات سازمان بهداشت جهانی و زیرمجموعههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سازمان ملل بر کاهش جمعیت کشورهای در حال توسعه و مخاطرات جهانی افزایش جمعیت در این کشورها تمرکز یافته است. در طول این سالها همیشه بر رابطه مستقیم فقر با افزایش جمعیت و کاهش بازدهی سازمانهای متولی بهداشت و رفاه عمومی در مواجهه با افزایش موالید تأکید شده است. این نتیجهگیری البته با در نظر گرفتن برخی مؤلفهها و البته حذف برخی مؤلفههای دیگر میتواند درست باشد. کار، پول و زمین امکانات محدودی هستند که اگر بهجای ۱۰ هزار نفر بین ۱۰۰ هزار نفر توزیع شود، بهطور قطع سهم هر فرد به میزان یک دهم کاهش مییابد. توزیع امکانات بهداشتی در یک محدوده جمعیتی یک میلیون نفری به یقین بیشتر و کیفیتر از توزیع امکانات در یک جامعه ۱۰ میلیون نفری است.
در شرایط اقتصادی معادل، به همین نسبت و با همین دیدگاه یک خانواده ۴ نفره از یک خانواده ۸ نفره رفاه بیشتری خواهد داشت. بر همین اساس بود که توصیهها، مشوقها و برنامههای سازمان ملل که با کمکهای مالی مشروط همراه بود، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه که تا ۴ دهه پیش رشد جمعیت ۴ تا ۶ درصد را تجربه میکردند مورد پذیرش قرار گرفت و تکنوکراتهای بسیاری در این کشورها با اشتیاق و هیجان، پرچمدار اجرای سیاستهای سازمان ملل شدند که تحت عنوان توصیه نامه، مشورت، پیشنهاد و… به این کشورها ارائه شد. شعار«فرزند کمتر، زندگی بهتر» در دهه ۶۰ شمسی تبدیل به پارادایم غالب در سیاستهای جمعیتی و توسعهای در ایران و گفتمانهای رفاه اجتماعی شد.
این سیاست به سرعت نتیجه داد و ایران خیلی زود تبدیل به کشوری پیشرو در کاهش جمعیت در خاورمیانه و غرب آسیا شد.آنگونه که نرخ رشد ۴ درصدی جمعیت در اوایل دهه ۶۰ در سال گذشته به ۰.۶ درصد رسید. در سال ۹۹ نرخ فرزندآوری به ۱.۵ درصد رسید. در حالی که در سال ۹۵ این عدد ۲.۱ درصد بود و پیشبینی میشود در سال ۱۴۰۵ به ۱.۲ درصد برسد که فاصلهای نگران کننده با مرز جانشینی جمعیت دارد. پرسش این است که ایران در دهه ۷۰ شمسی چگونه در مسیر اجرای سیاستهای سازمان ملل برای کاهش جمعیت کشورهای در حال توسعه قرار گرفت و نسخه صندوق جمعیت سازمان ملل را مو به مو اجرا کرد؟ برای پاسخ به این سؤال کمی عقبتر بر میگردیم. در سال ۱۹۷۴ ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق امریکا در آخرین سال دوران ریاست جمهوری ناتمام خود که به استعفا ختم شد به هنری کیسینجر مأموریت داد تا بررسی کند که افزایش جمعیت چهان چه تأثیری بر امنیت ملی و منافع ملی امریکا خواهد داشت؟
کیسینجر تیمی تحقیقاتی در زیر مجموعه خود شکل داد و نتیجه این بررسیها را تحت عنوان «مطالعه امنیتی شماره ۲۰۰» (NSSM 200) به نیکسون ارائه داد. ارائه این گزارش با استعفای نیکسون بخاطر رسوایی واتر گیت و تصدی سرپرستی ریاست جمهوری توسط جرالد فورد معاون نیکسون همزمان بود. بنابراین کیسینجر خلاصهای از تحلیل و ارزیابی و توصیههای مشورتی خود بر اساس یافتههای این گزارش در سال ۱۹۷۵ خطاب به جرالد فورد ارائه داد.
نامه محرمانه کیسینجر خطاب به جرالد فورد با عنوان NSSM 200 درباره پیامدهای رشد جمعیت در سراسر جهان برای امنیت ایالات متحده و منافع آن در خارج از کشوراست که ۱۵ سال بعد از حالت محرمانه در آمد. در این نامه آمده است: جمعیت جهان از ۳.۹ میلیارد امروز(۱۹۷۵) به ۶.۴ میلیارد تا سال ۲۰۰۰ و بیش از ۱۱ میلیارد تا سال ۲۰۵۰ میرسد که بیشترین رشد جمعیت در کشورهای فقیر خواهد بود. چالش جدی این رشد جمعیت از منظر منافع ملی امریکا، محدودیت منابع غذایی و طبیعی جهان است، زیرا جمعیت زیاد بر منابع محدود زمین، آب، سرمایه و منابع طبیعی فشار میآورد و بر توسعه اقتصادی، صنعتی و اجتماعی امریکا هم تأثیرگذار است.
در گزارش کیسینجر تصریح شده است که رهبری امریکا در مسائل جمعیت جهان ضروری است. اما این رهبری باید بهگونهای باشد که کشورهای در حال توسعه احساس نکنند امریکا نظرات و توصیههای خود را بر آنها تحمیل کرده است. نظرات امریکا باید با حمایت از برنامه اقدام صندوق جمعیت سازمان ملل متحد که در کنفرانس بخارست، رومانی به تصویب رسید (سال ۱۹۷۴)، اعمال شود.
کیسینجر در این نامه توصیه کرده است ایالات متحده با سایر کشورهای کمک کننده و آژانسهای سازمان ملل متحد برای تلاش مشترک برای ارائه خدمات بهداشتی اولیه جهت تنظیم خانواده کشورهای فقیرتر مشارکت کند و شیوههای تنظیم خانواده و کنترل جمعیت را در سراسر جهان آموزش دهد. کیسینجر به رئیس جمهور وقت امریکا هشدار داده است: سیاست کنترل جمعیت هم نیازمند توجه سطح بالا و هم بازنگری و به روزرسانی مداوم است.
تلاشهای ایالات متحده باید به گونهای انجام شود که انتقادهایی را که درباره اقدامات امریکا علیه منافع کشورهای در حال توسعه مطرح میشود، به حداقل برسد. مهمتر از همه، این مشکل باید توسط خود کشورهای در حال توسعه به رسمیت شناخته شود. در دهه ۶۰ شمسی در ایران توصیههای صندوق جمعیت سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی، به عنوان مسائل جمعیتی ایران به رسمیت شناخته شد و شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» در صدر سیاستهای جمعیتی قرار گرفت. این شعار در پشت ظاهر درست خود یک گزاره غلط داشت و آن این بود که فرزند بیشتر به معنای زندگی بدتر است. در حالی که داشتن یک خانواده پر جمعیت با چندین فرزند به معنای زندگی بدتر نیست و چه بسا رفاه، آسایش و ثروت خانواده را هم افزایش دهد. برای وضعیت همه خانوادهها نمیتوان یک نسخه واحد پیچید و به شکل قهری و با اجرای سیاست پاداش و تنبیه آن را اجرا کرد. شرایط و وضعیت مالی و فضای خانه و نوع مناسبات و تعاملات در بسیاری خانوادهها به آنها این فرصت را میدهد که فرزندان زیادی داشته باشند و خوشبختتر هم باشند.
در زمان قدیم وقت روسها به اردبیل تشریف آورده بودند یک هوا پیمای روسی بالای اردبیل پرواز می کند یک اردبیلی جلو ی بازار بر سرخو دش میز ند می گو ید نا مو س ها رفت ا لبته بعدش دیدیم شرف و غیرت و جمعیت هم رفت ۰۰۰