در هر برهه زمانی یکی از رسانهها سر و صدای بیشتری داشته است.
نویسنده: ونوس بهنود | vbehnood@gmail.com
موزهها پر از کتابهای خطی است که نشان میدهد جزو قدیمیترین ابزارهای کسب دانش محسوب میشدند. تصویر روزنامههایی که توسط پسربچهها در خیابانها به فروش میرسد هنوز در اذهان بسیاری از سالمندان رنگ نباخته است. روزنامهها روزی خبر از تولد جعبههای جادویی دادند که مردم برای تماشای آن به خانه دوست و آشنا و همسایه هم میرفتند. حتی برای خرید این جعبهها چشم روشنی هم برای همدیگر هدیه میدادند. کسانی که در تولد تلویزیونها دوران کودکی خود را سپری میکردند بعدها به بازار آمدن گوشیهای بدون سیمی را شاهد بودند که میتوانست نه تنها زمینه مکالمه، بلکه مبادله پیام را برای آنها فراهم سازد.
در هر برهه زمانی یکی از رسانهها سر و صدای بیشتری داشته است. معمولاً رسانهای که بیشترین مخاطب را داشته و بیشترین درآمد را به خود اختصاص میدهد، به عنوان رسانه در اوج شناخته میشود. اما در وضعیت فعلی کدام رسانه را میتوان در اوج دانست؟ بر اساس مطالعات مرکز آمار ایران خواندن کتاب با کاهش و استفاده از اینترنت با افزایش همراه است. همچنین نگاهی به تیراژ امروز و دیروز روزنامهها نیز نشان میدهد، این گروه از رسانهها نیز دیگر در اوج فعالیت خود نیستند و دوره افول و سازگاری را طی میکنند.
از طرفی تماشای تلویزیون نیز به مانند سابق نیست و تماشای فردی و اشتراکی تلویزیون با افت قابل توجهی همراه است. در مقابل بیشترین مصرف به نظر میرسد معطوف به شبکههای اجتماعی و رسانههای کاربرمحور است. چرا که با وجود تمامی مسائل از جمله فیلترینگ همچنان میلیونها ایرانی از شبکههای اجتماعی برای مبادلات محتواهای خود و با خبر شدن از اخبار استفاده میکنند. اما یکی دیگر از تعاریف در اوج ایستادن یک رسانه در آمدزایی است.
آیا شبکههای اجتماعی در اوج درآمدزایی به سر میبرند؟ واقعیت این است که کاربر برای حضور در شبکههای اجتماعی باید هزینه اینترنت بپردازد، از کسب و کارهای آنلاین خرید کند و با مشاهده تبلیغات خدمات ارائه شده، برای دریافت پول بپردازد.
بر این اساس رسانههایی که اساس محتوای آن بیشتر توسط کاربران و سازندگان آن ور آبی تأمین میشود، در اوج ایستادهاند و در مقابل رسانههای داخلی قادر به تصاحب این سکوی نخست نیستند.این در حالی است که بخش عمده محتواها ارتباط فکری، عقیدتی و هویتی با کاربر داخلی ندارد.