مادر این جوان می گوید: قداره به کمر شبانه به آشپزخانه یورش بردند و پسرم را به قتل رساندند و شوهرم را نیز از ناحیه دست نقص عضو کردند.
زن جوانی درباره سرگذشت تنها فرزند ۲۰ ساله گفت: من در سال ۷۵ ازدواج کردم. همسرم ابتدا در سالن های آشپزی و رستوران ها مشغول به کار بود تا این که بالاخره با تلاش شبانه روزی، خودمان آشپزخانه بزرگی را راه اندازی کردیم و اوضاع مالی خوبی داشتیم. «رضا» (مقتول) تنها پسرم بود و از همان دوران کودکی به ورزش، علاقه عجیبی داشت. ما هم که علاقه و استعداد او را دیدیم، همه توانمان را برای پیشرفت او در زندگی به کار گرفتیم تا این که «رضا» در رشته پرورش اندام برای خودش جایگاهی دست و پا کرد.
کلیک کنید⇓
نکته مهم در سند برگ سبز خودرو را بدانید
او پسری دلسوز و مهربان بود و همواره به دیگران کمک می کرد. با آن که باشگاه ورزشی دور بود اما هیچ گاه از باشگاه غیبت نمی کرد و از سوی دیگر هم به تحصیلاتش ادامه می داد. این در حالی بود که همزمان در انواع مسابقات قهرمانی پرورش اندام شرکت می کرد و هر بار مدال های رنگارنگی به گردن می آویخت و ما از دیدن این صحنه های قهرمانی در پوست خود نمی گنجیدیم؛ چرا که هر مادری با دیدن پیشرفت و استعدادهای فرزندش از صمیم قلب خوشحال می شود. وقتی تصاویر به سکو رفتن او را می دیدم انگار با همه وجودم در آسمان ها به پرواز درمی آمدم تا این که «رضا» تحصیلاتش را در دبیرستان به پایان رساند و در آزمون سراسری شرکت کرد ولی در رشته زبان انگلیسی و تربیت بدنی غیرانتفاعی پذیرفته شد و با آن که او رشته تربیت بدنی را دوست داشت و علاقه مند به ادامه تحصیل در این رشته دانشگاهی بود به همین دلیل هم به دانشگاه نرفت و به من گفت: در رشته مورد علاقه ام قبول می شوم و مدال های طلا را بر در و دیوار اتاقم آویزان می کنم! من هم برای آرزوهای او احترام قائل بودم و به عنوان یک مادر همه تلاشم را می کردم تا او در رفاه و آسایش به تحصیل و ورزش بپردازد.
با وجود این، «رضا» همواره در آشپزخانه دست راست پدرش بود و حتی من هم در کنار او کار می کردم و خانوادگی برای امرار معاش زحمت می کشیدیم اما نمی دانم چه شد که عده ای قداره کش به نامردی پسر قهرمانم را از من گرفتند. آن ها از قبل اختلافاتی با یکدیگر داشتند و پرونده شکایت نیز در دادسرای عمومی در حال رسیدگی بود ولی هنوز یک یا دو روز به برگزاری جلسه بررسی شکایت در دادسرا مانده بود که «علی-م» به همراه دیگر همدستانش شبانه به آشپزخانه یورش بردند و پسرم را به قتل رساندند و شوهرم را نیز از ناحیه دست نقص عضو کردند. حالا هم من فقط قصاص قاتل را می خواهم تا درس عبرتی برای افرادی باشد که قداره به کمر می بندند و این سرمایه های کشور را به همین راحتی به قتل می رسانند.