http://didshahr.ir/255617

00:08 :: 1401/10/11

فقط به علت حسادت های زنانه و طمع ورزی دست به چنین عمل وحشتناکی زدم در حالی که هیچ گاه به فرجام این سرقت شوم فکر نمی کردم ولی باز هم خوشحالم که دوستم …

بی هوش کردن زن به قصد سوء استفاده

زن ۳۴ ساله ای گفت: از حدود ۷ سال با زنی، آشنا شدم که اوضاع مالی خوبی داشت معاشرت و رفت و آمدهای من با آن زن جوان درحالی ادامه یافت که شوهر من در نانوایی کار می کرد و درآمد زیادی نداشت. هربار که به زیورآلات و طلاهای آن زن نگاه می کردم حس حسادت همه وجودم را فرا می گرفت.

طمع پول و ثروت افکارم را به هم ریخته بود و مدام آرزو می کردم که روزی من هم چنین زر و زیوری داشته باشم. خلاصه این حسادت ها موجب شد تا نقشه شومی طراحی کنم! مدتی بود که دستبرد به طلاهای دوستم را در ذهن داشتم و بالاخره ماجرا را با شوهرم در میان گذاشتم چرا که آن زن اعتماد زیادی به ما داشت و ما می توانستیم به راحتی نقشه سرقت را اجرا کنیم.

این بود که یک جعبه شیرینی خریدیم و به همراه شوهرم سوار بر پراید به طرف واحد آپارتمانی او رفتیم. در بین راه شیرینی ها را به مواد بی هوشی آغشته کردم و چند تا را نشان گذاشتم که در صورت ضرورت خودم و همسرم استفاده کنیم. وقتی به آن جا رسیدیم دوستم با خوشرویی از ما پذیرایی کرد و با اشتیاق شیرینی ها را خورد.

زمانی که دریافتیم او بی هوش شده است همه طلاها و زیورآلات او را به همراه دو دستگاه تلفن همراه برداشتیم و سپس پیکر نیمه جان او را که هنوز نفس می کشید، داخل پراید گذاشتیم و به طرف خیابان های شهر به راه افتادیم. جایی پیدا نمی کردیم که از شر او راحت شویم از سوی دیگر هم می ترسیدیم که به هوش بیاید و همه چیز لو برود.

این بود که در یک مکان خلوت شوهرم خودرو را متوقف کرد و پیکر او را در حاشیه خیابان رها کردیم و سپس با جمع آوری لوازم شخصی راهی تهران شدیم. در آن جا خانه ای را اجاره کردیم تا برای همیشه و با فروش طلاهای سرقتی که چندین میلیارد تومان می ارزید در رفاه و آسایش زندگی کنیم اما مدتی بعد وقتی فهمیدیم که کسی متوجه ماجرای سرقت نشده است برای انتقال بقیه لوازم زندگی به شهرمان آمدیم که ناگهان در محاصره کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتیم و دستگیر شدیم.

این جا بود که فهمیدم شهروندان پیکر نیمه جان دوستم را در حالی به بیمارستان منتقل کرده اند که او نفس های آخر زندگی اش را می کشید و ۳ روز در حالت اغما با مرگ دست و پنجه کرده است! حالا هم بسیار پشیمانم که به علت حسادت های زنانه و طمع ورزی دست به چنین کار وحشتناکی زدم اما خوشحالم که دوستم پس از ۳ روز جدال با مرگ، نجات یافت وگرنه امروز باید به جرم قتل محاکمه می شدم و …

  • لینک کوتاه
  • https://savalankhabar.ir/255617

اشتراک این خبر :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *