رواج فروش خوراکیهایی که در توان خرید بخش بزرگی از دانشآموزان نباشد زمینهساز افسردگی، ایجاد دوقطبی اقتصادی و اجتماعی و … خواهد شد.
پرونده مورد بررسی: خوراکی های مدرسه
نویسنده: دکتر فریده ناصری | روانشناس کودک
بوفههای بیشتر مدارس از امسال، شروع به فعالیت کرده است. به همین بهانه، نکاتی روانشناسانه برای خرید و فروش محصولات در این بوفهها باید مورد توجه باشد که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
ماجرای نانوحلوا در گلستانسعدی یادتان هست؟
همانطور که میدانید در وعدههای غذایی روزانه، صبحانه جایگاه ویژهای دارد. خیلی از مردم بهویژه در گذشته، صرف این وعده غذایی را با رعایت آداب و قوانین ویژهای انجام میدادند. تهیه نان و لبنیات عمدتا برعهده نوجوانان بود و افراد خانواده دور سفره جمع می شدند و با هم چای شیرین و صبحانه می خوردند. کودکان و نوجوانان که عازم مکتب یا مدرسه بودند، بخشی از باقی مانده صبحانه را بهعنوان میان وعده یا چاشت به صورت لقمه همراه میبردند تا بین کلاسهای درس از آن استفاده کنند. در این بین و در ادبیات کهن ایرانی هم به آسیبهای داشتن مواد خوراکی متنوع توسط کودکان در مکتبخانهها اشاره شده است؛ حتی نمونه آن در گلستانسعدی آورده شده که کودکی با زمینه خانوادگی متمدن، نان و حلوای خود را به رخ دیگران میکشید و دوستش را مجبور کرد که برای گرفتن یک ذره حلوا از او، صدای سگ دربیاورد.
چشموهمچشمی دانشآموزان در بوفههای مدارس
امروزه با تغییر سبکزندگی، گسترش زندگیها، فرصت نداشتن بعضی پدر و مادرها و … ، بسیاری از دانشآموزان برای تهیه چاشت از طریق بوفههای مدارس اقدام میکنند. فروش مواد خوراکی توسط این بوفهها تابع شرایط و قواعد ارائه شده توسط ادارههای بهداشت و سلامت و دیگر نهادهای مرتبط با این مقوله از سوی آموزشوپرورش است. این قواعد علاوه بر مقوله تنوع موادغذایی با تاکید بر لقمههای سنتی و کیک و کلوچههای سالم و … ، باید نظارت شود که محصولات ارائه شده در بازههای قدرت خرید افراد متوسط به سمت پایین جامعه باشند تا مقوله چشم و هم چشمی در زمینه توان خرید و نداشتن توان خرید در سطح دانشآموزی و در بوفههای مدارس به وجود نیاید. پرواضح است که این اتفاق، پیامدهای روحی و روانی نامناسبی به همراه خواهد داشت.
دردسر درست شدن برای پدر و مادرها
از آن جا که نهادینه شدن برخی از رفتارها و اندیشهها از مدرسه آغاز میشود، رواج فروش مواد خوراکی در بوفه مدرسهها که در توان خرید بخش بزرگی از دانشآموزان نباشد، موجب ایجاد و ترویج دوقطبی اقتصادی و اجتماعی می شود که ممکن است باعث ترویج و اشاعه رفتارهای نامناسب شود. در نتیجه، آنهایی که توان اقتصادی مناسب برای خرید صبحانه لوکس و تشریفاتی را دارند، خود را برتر از دیگران تلقی می کنند و دیگران هم که از این امکان برخوردار نیستند، سرخورده می شوند و حتی این نداشتن توان خرید را به خانواده و شغل پدر و والدین خویش تعمیم می دهند و آنها را مقصر و گناهکار تلقی میکنند.
از سرخوردگی تا جداییگزینی اجتماعی
هرچند در این سنین به دلیل روابط نسبتا نیکو بین دانشآموزان معمولا از آن چه به همراه دارند یا از بوفه میخرند، به دیگر همکلاسیها هم تعارف میکنند اما بارها دیده شده که این روند خیلی پایدار نیست و شاید دانشآموزی که توان خرید روزانه مناسبی هم داشته باشد، گاهی مورد تعدی دیگران قرار گیرد. اگر این مقوله توسط اولیای مدرسه ، ملاحظه نشود زمینهساز سرخوردگی، افسردگی، جدایی گزینی اجتماعی، اشاعه اندیشه دوقطبی اقتصادی و اجتماعی، ترویج بزه زورگیری، رواج رفتارهای ناپسند مانند دستبرد زدن ناخواسته و رفتارهای ناشایست دیگری از این قبیل خواهد شد.
توصیهای به متولیان امور مدرسه و والدین
در نهایت این که توصیه میشود متولیان امور مدرسه برای مشخص کردن اقلام قابل فروش در بوفه مدارس، سقفی مجاز را با توجه به شرایط عمومی، اقتصادی و اجتماعی هر مدرسه و دانش آموزانش در نظر داشته باشند و با لحاظ میانگین درآمد خانوار به صاحبان بوفه، اجازه ارائه مواد خوراکی بهداشتی و سالم را با رعایت سقف اعتدال از نظر قیمت بدهند. والدین دغدغهمند هم میتوانند در صورت بیتوجهی مسئولان یک مدرسه به این موضوع، آسیبهای آن را به اطلاع آنها برسانند و پیگیر تغییر شرایط شوند.