تا حالا فکر کردید تنبلی از کجا میآید؟ چرا تنبل میشویم و قبل هر کاری بهانه میآوریم؟
چون انرژی ندارم، خستهام
انرژی نداشتن بهانه جالبی است، چون در واقع انرژی برای بهانه داریم اما برای انجام کار نه. شاید چون یک کار خاص را دوست نداریم. شاید چون به وضعیت فعلی عادت کردهایم. شاید هم میترسیم نتیجه کار خراب شود و مورد تمسخر قرار بگیریم. پس حتی خودمان را هم فریب میدهیم که انرژی نداریم. در این گونه موارد از یک کار ساده شروع کنید و هی به خودتان بگویید فقط یک کار دیگر… کم کم خواهید دید کلی کار جدید انجام دادهاید.
چون برام هیچی فرق نداره
این هم یک بهانه بزرگ دیگر است. گاهی وقتها حوصله نداریم، واقعاً تنبلیم، یا دقیقاً نمیدانیم چه کنیم و از کجا شروع کنیم. برای همین به خودمان و دیگران وانمود میکنیم که هیچ چیزی برایمان مهم نیست و دلیلی برای تلاش نمیبینیم.
چون سرم شلوغه
در این یکی بهانه، ردپای تنبلی خیلی کمتر دیده میشود اما موضوع اصلی این است که هدف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت نداریم، برای همین اولویت هم نداریم، سعی میکنیم همه کارها را با هم جلو ببریم و به همین دلیل از مواردی که ضروری هستند، غافل میشویم.
برای من دیر شدهیکی از تراز اولترین بهانهها همین جمله است که باعث میشود قید خیلی کارها مثل کلاس آموزشی، ورزش، هنر و… را بزنیم، تنبلی کنیم و وضع موجود را تا آخر حفظ کنیم. در حالی که واقعاً در بیشتر اوقات هیچ وقت دیر نیست. شاید ۷۰ سالگی برای شروع ورزش تکواندو دیر باشد، اما یاد گرفتن شطرنج، خوشنویسی و خیلی چیزهای دیگر چندان ربطی به سن و سال ندارد.
نویسنده : سید سورنا ساداتی