این دختر می گوید: روزی از مدرسه به خانه بازگشتم وارد اتاق شدم ولی مادرم را پای بساط مواد مخدر پدرم دیدم و از آن روز زندگی ما به تباهی کشیده شد.
این زن می گوید: روزی پسر عمویم پیشنهاد داد یک محموله مواد مخدر را به فردی تحویل بدهم و مبلغ ۱۰ میلیون تومان نیز دستمزد دریافت کنم.
این دختر نوجوان می گوید: بعد از رفتن مادرم پدرم دوبار ازدواج کرد که ما من و خواهرم بیشتر از این همه آسیب دیدم.
دختر ۱۵ ساله با اشاره به شهوترانی پسر همسایه گفت: او با جملات زیبا و عاشقانه مرا فریب داد و بالاخره با تهدید نقشه شیطانی خود را عملی کرد.
این زن میانسال می گوید: «فخرالدین» توجهی به من ندارد و معتقد است من چیزی نمی فهمم!
این زن می گوید: دخترم با پسری به پیامک بازی می پرداخت که بعدها به ارتباط نامتعارف کشید و الان هم فهمیدم که آن ها در شبکه های اجتماعی دوست یابی فعالیت دارند.
این زن می گوید:عقد موقت ۲۰ ساله درآمدم که «امیرعلی» چهار فرزند داشت و دخترش نیز در دانشگاه تحصیل می کرد.
این می گوید: من روزها را به خانه ای می رفتم که «ایوب» برایم اجاره کرده بود و شب ها به منزل پدرم بازمی گشتم!
این دختر می گوید: می خواستم باا جوانی ازدواج کنم که ظاهری مردانه و خشن داشته باشد و قدرت مردانگی در هیبت و هیکل او نمایان باشد.
این جوان با اشاره به اینکه رابطه با دختر مستاجر برایم گران تمام شد، می گوید: او بعداز چند ماه نامزدی درخواست مهریه کرد.