همه حرف مسئولان و سفارشهای آنها حمایت همه جانبه از عشایر بود و همه دستگاهها موظف بودند به عشایر خدماترسانی کنند متأسفانه این سفارشها رفته رفته بیجان وکمرنگ شدهاند.
وقتی چند شب میهمان عشایر باشی و با آنها زندگی کنی میتوان به زندگی سخت ومحرومیتهای اجتماعی آنها پی برد.
زبان تصویر از این محرومیتها میگوید و تأکید میکند که در طول تاریخ قلمرو زیادی از خاک ایران دراختیار ایلات و عشایر بود اما امروزه بسیاری از سرزمینها وچراگاههای عشایر تبدیل به راه، شهر، شهرک، ویلا و کارخانه شدهاند و همه اینها باعث میشود تا عشایر قید کوچ سنتی را بزنند، تغییر روش کوچ بدهند ویا یکجا نشین شوند.
سالهای دهه ۶۰ همه حرف مسئولان و سفارشهای آنها حمایت همه جانبه از عشایر بود و همه دستگاهها موظف بودند به عشایر خدماترسانی کنند. متأسفانه این سفارشها رفته رفته بیجان وکمرنگ شدهاند. مثلاً امروز اداره آب و فاضلاب چه خدماتی جز محدودیت و ممنوعیت میتواند برای عشایر داشته باشد؟ و یا جایگاه خدمات پزشکی و روانپزشکی برای عشایر کجا است؟ ویا نقش وکاربرد ادارههای استاندارد و یا صنایع ومعادن در زندگی جمعی ایلات و عشایر بهصورت تخصصی چیست؟
عشایر یکی از پرمنفعتترین و کم زیانترین گروههای اجتماعی و اقتصادی است. در مرزهای کشوربیشترین خدمت را به امنیت کشور میکنند، در تولید لبنیات، پروتئین، پشم وچرم نقش انکارناپذیری دارند، آنها بسیار کم توقع هستند. به نسبت سایر کوچندگان در کشورهای دیگر ما خدمات کمی به آنها میدهیم و تکنولوژی روز را در اختیارشان قرار ندادهایم، خانههایشان هیچ سندی ندارد، ایل راههای آنان را ازبین بردهایم، دسترسی بسیار سخت به اینترنت و انرژی سوخت دارند. قدرت جاذبه گردشگری بالایی دارند و ما کمتر از این جاذبه استفاده میکنیم. شرایط جوی و خشکسالیهای پی درپی آسیب زیادی به آنها رساندهاست. با بزرگتر شدن شهرها و حاشیه نشینی مشکلاتی در مسیر کوچ آنها به وجود میآید.
عوامل بازدارنده زیاد زندگی عشیرهای موجب عدم رضایت جوانترها و مهاجرت آنها به شهرها و روستاها میشود. فضا و آبادیهای عشایری از نیروی جوان خالی است گویی با آخرین نسل از عشایر روبهرو هستیم.
همین عشایر یکی از جاذبههای گردشگری این کشوراست و دارای امکانات وخدمات رفاهی هستند.
عشایر ایران ظرفیتهای زیادی در زمینه تولیدات دامی، فرهنگی و اقتصادی در میان سایرکوچ نشینان دیگر دنیا دارد، متأسفانه ما این واقعیت را مورد توجه قرار نمیدهیم و به سادگی از آن عبور میکنیم.
در این باره بخوانید:
یا دش بخیر – سال ۱۳۵۲ – سرعین فقط سه را هی جلو گا ومیش گلی بود فقط جمعه ها شلو غ می شد گرو ه اول جوا نا ن اردبیلی که در عشق شکست می خو ردند- یعنی معشو قه شو هر میکرد – اینها ودکا سلطا نی یا روسی را می خور دند به سرعین برا ی دعوا و عر بده کشی می آ مدند چاقو و قمه ها بیرون می آ مد۰۰ کو پیوغلی سی۰۰م ۰۰- خلا صه چندین نفر چاقو می خو ردند – گروه دوم عشایر شا هسون بود ند که برای غسل حما م به سر عین می آ مدند اگر با همدیگر دعوا می کر دند ضربه را به قدری قوی و در ست می زدند که
با یک ضربه طرف نا ک اوت می شد – گرو ه سوم هم جما عت قورومساق تربیز بودند با شرو ع دعوا از سرعین فرا رمی کردند۰۰۰ – حال بعد از ۵۰ سال سرعین در دامنه کو ه پیغمبرا ن وحی گیرنده – و با سا ختما ن ها ی قو طی کبریت – کجا می رویم