نگاهی به سلسله جلسات هم اندیشی بی نتیجه با موضوع چالش های نشریات محلی استان اردبیل
نویسنده: کبری سعادتی
همایش رسانه؛ چالش ها و فرصت ها با حضور جمعی از اهالی مطبوعات و مدیر و کارکنان فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و مسئول بسیج رسانه و مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری و دستیار استاندار در امور فرهنگی در سالن بیضای اردبیل برگزار شد…
یک نفر از همکاران به نمایندگی از طرف همکاران درخصوص فضای مجازی و یک نفر دیگر به عنوان نماینده مطبوعات محلی و نفر سوم هم بانویی بود به نمایندگی از بانوان اردبیل که درخصوص مسائل و مشکلات رسانه ها و رسانه ای ها سخنرانی کردند.
من و بسیاری از همکاران که گمان می کردیم این جلسه به صورت پرسش و پاسخ برگزار می شود در این مراسم حضور پیدا کردیم تا با تکرار مکرر مشکلات مطبوعات محلی و فضای مجازی این تکرار را به حد مکرر برسانیم تا شاید تاثیرگذاری اش بیشتر شود شاید بتواند به چشم بیاید.
اما همان طور که مشاهده کردید مراسم بدون حضور مسئولان روابط عمومی ادارات و مدیران و رئیسان ادارات و سازمان هایی که آگهی های مان در گرو لطف و مرحمت عالی جنابان است برگزار شد؛ مسئولان روابط عمومی که اکثرشان اغلب در مراجعات حضوری و تماس های تلفنی مان می گویند بودجه ای به عنوان فرهنگی ندارند یا در مجموعه شان تعریف نشده یا اختصاص نیافته است. حال با این پیش زمینه، شرایط کنونی مطبوعات محلی را تصور کنید که از یک طرف اردبیل محروم ما در معاونت مطبوعاتی برخوردار محاسبه شده و ناگزیریم برای بهره مندی از یارانه و آگهی دولتی برای دوهفته نامه ها ۸ صفحه و برای ماهنامه ها ۱۶ صفحه و با ترتیب انتشار ۸۵ به بالا تلاش کنیم که تلاش مان هیچ وقت به نتیجه نمی رسد مثل جلسات هم اندیشی مان. چون جلسات مختلفی را در گذشته شاهد بوده ایم که علاوه بر به سرانجام نرسیدن حاشیه های نه در خور صنف مان هم در بر داشته است.
در حالی که طبق نامه سازمان مدیریت و برنامه ریزی، اردبیل جزء استان کم برخوردار بوده و نامه آن در فروردین ماه امسال به معاونت ارسال شده است و ما از سال گذشته در مضیقه ایم و برخی از نشریات مان از چرخه انتشار خارج شده اند و برخی هم به طمع آگهی دولتی همچنان در تکاپو هستند که وضعیت نشریه خود را به حد نصاب برسانند.
وضعیت بغرنج نشریات به حدی رسیده است که رسالت خود را فراموش کرده ایم یا آنقدر با دغدغه هزینه چاپ و نان و… دست به گریبانیم که تجویز سخنان آرمانی و اخلاق مدارانه روی لب های مان یک تلخند می نشاند. البته ما خودمان هم به رسالت خود واقفیم اما در لحظات سخت خود هیچ مسئول و غیرمسئولی را کنار خود و دلسوز خود پیدا نمی کنیم. وقتی در سال گذشته ۶ بار هزینه چاپ بالا رفت اما هیچ مسئولی یک پله از فاصه خود با صنف ما که در باتلاق مشقت ها گرفتاریم و ناگزیریم گل یاس به افکار عمومی هدیه ندهیم و از امید بگوییم، پایین نیامد.
اگر همین همایش یا جلسه هم اندیشی را مثال بزنیم آقای مدیرکل محترم! شما چند نشست با منتخب همکاران ما برگزار کردید تا به این مراسم برسید؟ با چند نفر همفکری کردید؟ چرا من و امثال من اصلا نمی دانیم کدام همکاران ارزشمند ما به عنوان نماینده از طرف جامعه مطبوعات پشت تریبون می روند و قرار است از مشکلات همه مان بگویند و راهکار ارائه دهند؟!
باز هم می گویم تکرار مشکلات امروزمان از هر زبانی و با هر بیانی ملال آور نیست بلکه واژه به واژه این تکرار کردن ها درد دارد و رنج هایی است که اهالی مطبوعات مکررا با آن درگیرند و راه به جایی نمی برند.
متاسفانه عرصه برای همکارانی که کسی را ندارند تا سفارشی لقب بگیرند یا عضو دسته و گروهی نیستند که به صورت تیمی پیش بروند تنگ تر هم هست .( البته منظور من دریافت آگهی به صورت کلی است نه از طریق واحد مطبوعات فرهنگ و ارشاد اسلامی استان)
سال گذشته نام ۵ نشریه شامل آگهی دولتی می شد. امثال تقلیل یافته به دو نشریه و بنا به دلایلی که شما و مجموعه تان می دانید یک نشریه هم از دور دریافت آگهی کنار رفته است و می ماند یک دوهفته نامه که البته در چرایی آن بحثی نیست چون همکارمان هزینه چاپ آن را به جان خریده اند و توانسته اند آن را مشمول آگهی دولتی نگه دارند. اما اگر یک آگهی امروز بیاید و نشریه منتشر شود تکلیف آگهی بعدی که چند روز دیگر به دست واحد مطبوعات می رسد و نشریه مذکور هم نمی تواند زیر دوهفته نامه منتشر شود چیست؟
به هر حال در این مراسم به اغلب سوالات مدنظر ما پاسخی داده نشد و انتظار می رفت که مسئولان روابط عمومی ادارات و مدیرانی که بیشتر خبرنگاران به آنها مراجعه می کنند و با آنها سرو کار دارند در این جلسه حضور داشته باشند که غایب بزرگ این مراسم بودند.
حال به عنوان عضو کوچکی از خانوده بزرگ مطبوعات از مجموعه شما انتظار دارم که ابتدا جلوی دریافت آگهی مستقیم گرفته شود یا با آن سلیقه ای برخورد نشود و در واقع اگر هست برای همه باشد و اگر نیست برای هیچ کسی نباشد.
دوم اینکه نامه ای که اخیرا سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان، مستندا اردبیل را به عنوان استان کم برخوردار معرفی کرده و واحد مطبوعات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آن را به معاونت مطبوعاتی ارسال کرده اند بجد پیگیری و ترتیب اثر داده شود که اگر این امر محقق شود مشکلات اکثریت مطبوعات محلی استان مان حل می شود.
سوم اینکه با ادارات به صورت جدی مکاتبه شود که آگهی های خود را در اختیار آن مجموعه قرار دهند یا به سایت ستاد ایران بسنده نکنند.
چهارم اینکه در نشست ها و جلسات هم اندیشی که برگزار یا ویژه نامه ای که منتشر می کنید از قبل اطلاع رسانی کرده و تعداد صفحات آن را حداقل ۸ صفحه منتشر می کردید تا هم دغدغه ما را درک می کردید و هم از نوشته های دیگر همکاران بیشتر استفاده می کردید و تساوی حقوقی بانوان را هم در نظر بگیرید و به حضور یک بانو در جلسات خود بسنده نکنید.
البته همکاران پیشکسوت و ارزشمندمان تاج مطبوعات هستند اما کمترین توقع مان این است که خبر را تازه تر و سریع تر دریافت کنیم نه اینکه در متن خبر باشیم و بی خبر از تیتر و لید و ارکان خبر…!؟
در پایان این مراسم از پیشکسوتان و دکه داران و برگزیدگان جشنواره شمالغرب تجلیل شد که کار زیبایی بود و ماها که در جشنواره های دوره های قبل برگزیده می شدیم حتی چه بسا خبر آن نیز آن طور که باید و شاید منتشر نمی شد، امیدوارم که این حرکت تدوام داشته باشد.
در پایان باید بگویم ما به همدردی و گریه کن نیاز نداریم بلکه توقع داریم لقمه ای از حق و حقوق به ناحق تضییع شده مان را به دست مان برسانید و در هم اندیشی های تان همه اعضای خانواده بزرگ مطبوعات را سهیم کنید تا خودشان به انتخاب یا اطلاع خودشان نمایندگانی معرفی کنند و مشکلات شان را ارائه دهند. باشد که جلسه ای دیگر برگزار شود و نتیجه ای هم حاصل.