http://didshahr.ir/255189

02:19 :: 1401/09/28

این پسر که دختری را با وعده ازدواج فریب داده و او را همدست تبهکاری هایش کرده بود و بعد از ذستگیری راز بیش از 50 فقره گوشی قاپی را فاش کرد.

سوء استفاده مکرر از دختر با وعده ازدواج

جوان 22 ساله ای درباره سرگذشت خود گفت: من تعمیرگاه خودرو دارم و از نظر مالی بی نیاز هستم. درآمدم به حدی است که می توانم به راحتی امورم را بگذرانم و خوشگذرانی کنم!

من بیشتر درآمدم را برای این گونه تفریحات، هزینه می کردم تا این که تصمیم گرفتم به خاطر هیجان و خوشگذرانی بیشتر گوشی قاپی کنم! ولی برای آن که دستگیر نشوم، انواع حیله ها را به کار بردم و بارها نقشه سرقت هایم را مرور کردم تا سرنخی از خودم به جا نگذارم.

در این میان با دختر جوانی که یک سال از خودم بزرگ تر بود، ارتباط خیابانی برقرار کردم و با یکدیگر به تفریح و گشت وگذار در شهر می رفتیم. من برای این منظور از یک دستگاه موتورسیکلت طرح هوندا استفاده می کردم و از هیچ نوع خوشگذرانی دریغ نداشتم. این بود که آن دختر را هم با وعده ازدواج با خودم همراه کردم تا پلیس یا شهروندان هنگام ارتکاب جرم به من مشکوک نشوند و چنین تصور کنند که زوج جوانی سوار بر موتورسیکلت بودند! از سوی دیگر هم شماره های پلاک موتورسیکلت را مخدوش کردم تا مال باختگان نتوانند شماره پلاک موتورسیکلتم را در اختیار پلیس قرار دهند. خلاصه بعد از آن که نقشه سرقت ها را از همه نظر بررسی کردم به گوشی قاپی در خیابان گاز رسالت روی آوردم. آن دختر در ترک موتورسیکلت می نشست و من افراد سالخورده ای را برای سرقت گوشی انتخاب می کردم که سرگرم گفت وگوی تلفنی بودند و به اطراف خودشان توجهی نداشتند.

اولین بار پیرمردی را که مغازه خواربار فروشی داشت زیر نظر گرفتم و در یک لحظه گوشی او را قاپیدم و به همراه «ترانه» از محل متواری شدیم. این جوان گوشی قاپ که سوابق متعدد کیفری نیز در پرونده سیاهش خودنمایی می کند با بیان این که فقط برای هیجان و خوشگذرانی سرقت می کردم، ادامه داد: روزی چند گوشی از افراد ناتوان و سالخورده، می ربودم! آن دختر هم بر ترک موتورسیکلت می نشست و بعد از هر گوشی قاپی فقط جیغ می کشید اما سرقت ها را من به تنهایی انجام می دادم و از او فقط به عنوان طعمه استفاده می کردم که شناسایی نشوم! بخشی از نقشه ام گوشی قاپی در تاریکی خیابان ها بود به همین دلیل هم معمولا از اوایل شب با آن دختر سوار بر موتورسیکلت طعمه ها را شناسایی می کردیم اما نفهمیدم که چگونه نیروهای گشت کلانتری مرا دستگیر کردند.

مطالب دیگر
  • لینک کوتاه
  • https://savalankhabar.ir/255189

اشتراک این خبر :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *