اگرچه جامعهشناسی ورزش یک حوزه متاخر است و ادبیات فربهای ندارد اما رویکردهای مختلف درباره نسبت ورزش و فرهنگ و سیاست و ورزش وجود دارد اما از چند رویکرد نظری درباره جامعه شناسی فوتبال میتوان سخن گفت.
ساوالان خبر: چرا جامجهانی فوتبال برای کشورها مهم است؟ دلیل حضور در جامجهانی فوتبال یا میزبانی این جام برای کشورهای مختلف چیست؟ چالشها و آسیبهای فرهنگی که از قبل فوتبال و جامجهانی فوتبال آن فراروی جوامع قرار میگیرد کدام است؟
در این باره میثم مهدیار معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات می گوید: نخستین رویکرد کارکردگرایانه است که روی کارکرد فردی، جمعی، ملی و فراملی رقابتهای ورزشی تمرکز دارد و بیشترین سهم از تبیینها را در این حوزه دارد. در مقابل، رویکردهای دیگری هم سر برآوردند که در نقد رویکردهای کارکردگرایانه بودند؛ مانند رویکردهای انتقادی. از سوی دیگر برخی از رویکردها از نگاه پدیدارشناسانه، کنش متقابل و… به بحث نگاه کردند.
این محقق ادامه داد: در رویکرد کارکردگرایانه، ورزش بهمثابه یک نهاد اجتماعی در خدمت نیازهای فردی و جمعی است. وقتی کتابهای این حوزه را میبینید متوجه میشوید که از تفاوت بازی و ورزش شروع میکنند و اینکه چگونه ورزش به نهاد اجتماعی تبدیل شده است و چطور هواداران تیمها با اعضای تیم احساس یکپارچگی میکنند و احساس هویت جمعی ایجاد میکند. در رویکرد انتقادی از کالاییشدن فوتبال بحث میشود و اینکه قواعد بازار بر ورزش حاکم میشود و آن را از کارکردهای فرهنگی و اجتماعیاش دور میکند. در رویکرد سوم هم بحث این است که در تیمهای ورزشی چطور ارتباطات، معنا و هدف مشترک و… شکل میگیرد و این رویکردها از موضع روانشناسی اجتماعی به مسئله نگاه میکند.
وی با اشاره به اینکه فوتبال به تقویت امر ملی کمک میکند چون درون خودش هویت ملی هم دارد البته گاهی به ضدامر ملی هم تبدیل میشود گفت: فوتبال ۲روی اصلی دارد؛ رویی که میتواند به انسجام ملی کمک کند و روی دیگر هم میتواند به امری ضدملی تبدیل شود و از جامعه سیاستزدایی کند. در چند دهه اخیر از نیمهدهه۷۰ مطبوعات ورزشی، پرخوانندهترین مطبوعات ما بودند. آنجا هم دعواها و رقابتهایی مورد بحث بود که نسبتی با امر اجتماعی نداشتند. بنابراین از اواسط دهه۷۰، مباحث فوتبالی درباره امور اعتباری بود؛ یعنی رقابت استقلال و پرسپولیس فاقد مباحث هویتی بود. البته یک زمانی اینطوری نبود و در دهههای ۳۰و ۴۰ طرفداری از یک تیم بهمعنای نزدیکی به مردم یا حکومت بود. اما در دهه۷۰ دوباره طرفداری فوتبال از امر هویتی تهی میشود. در ادامه هرچه پیش میآییم، فضای اجتماعی ما هم استادیومی میشود و ما این لمپنیسم را در ماجراهای ۸۸ میبینیم. البته نمیگویم فوتبال دلیلی اصلی است اما به این لمپنیسم دامن زده است. نحوه عملکرد تودههای اجتماعی طی اعتراضات اخیر دعواهای استادیومی را میبینیم.
عامل تبعیض و ضدتبعیض
معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با بیان اینکه اکنون هم در دانشگاهها ما شعارهای سکوهای ورزشی را میبینیم، بیان کرد: از سوی دیگر اقتصاد سیاسی بر فوتبال تأثیر داشته و غلبه جریان نئولیبرالیسم از دهه۶۰ به بعد باعث شد لیگهایی مانند انگلستان تغییر کند و فوتبال به عرصهای از خرید و فروش تبدیل شده است. در این نگاه، لمپنیسم حاکم بر فوتبال تحتتأثیر نئولیبرالیسم حاکم بر فوتبال نیز هست. بهگفته این محقق علوم اجتماعی، از سوی دیگر فوتبال بهمثابه یک زبان مشترک میتواند در سطح ملی و جهانی عمل کند چون مفاهیم مشترکی داریم. بسیاری از کشورها را در حوزه عمومی فقط در فوتبال میبینیم. بنابراین فوتبال یک تیغ دولبه است که هم میتواند به امر ملی آسیب بزند و هم آن را تقویت کند.
جامعه شناسی فوتبال در ایران
مهدیار با بیان اینکه فوتبال در ایران به امر ملی تبدیل شده افزود: اما همزمان فوتبال هم به این تبعیض دامن میزند چون به اقتصاد سیاسی گره خورده است. درآمد بازیکنان فوتبال نسبت به ورزشهای دیگر قابل مقایسه نیست حتی بین بازیکنان فوتبال هم این درآمد یکسان نیست؛ پس این فوتبال میتواند تبعیضآمیز هم باشد. ما نباید پدیدههای اجتماعی را ساده ببینیم. وبر به ما یاد میدهد که درباره تبعات پدیدهها حرف بزنیم. پس اساسا فوتبال هم میتواند به رفع تبعیض کمک کند و هم به تبعیض منجر شود!
او با اشاره به اینکه باید بین فوتبال بهمثابه بازی و رقابت تمایز قائل شویم توضیح داد: فوتبال بهمثابه بازی، وجه تفننی دارد اما فوتبال بهمثابه رقابت، وجه دیگری دارد. فوتبال در ایران با تجدد گره خورده است و به نوعی همان جامعه است. دولت از زمانی که به فوتبال نگاه کرد از دوره رضاخان بهمثابه نهاد شکل گرفت. پیش از این ورزش ما کشتی زورخانهای بود که درون آن اخلاقی بود که با سنت ما میانه داشت اما اینجا سیاست، فوتبال را پررنگ کرد و تا مدتها وجه غالب سنت ورزشی ما یعنی سنت زورخانهای حذف شد. این فوتبال ارزشهای وارداتی داشت و در واقع این کار بهصورت آگاهانه صورت گرفت. این حرکت درست مانند آن چیزی بود که درباره دانشگاه رخ داد و باعث از بینرفتن نهادهای سنتی آموزش شد. بنابراین ما وقتی فوتبال را به یک رقابت تبدیل کردیم، درباره اقتضائات آن حرف نزدیم. بهگفته مهدیار، فوتبال در عرض، پیوند اجتماعی برقرار میکند اما به شرطی به امر ملی تبدیل میشود که در طول هم بتواند پیوند اجتماعی برقرار کند. ما در علوم اجتماعی هم عموما سرمایه اجتماعی را در بعد عرضی میسنجیم نه طولی. پس مسئله فوتبال بهعنوان یک امر ملی باید بتواند در بعد عرضی و طولی برای ما کارکرد داشته باشد.
معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با بیان اینکه فوتبال، پدیدهای همزاد پارلمانیسم است عنوان کرد: امروز فوتبال میتواند خشونت لخت عرصه اجتماعی را پنهانتر کند. بنابراین بسیاری بین فوتبال و جامعه مدرن تناظر برقرار کردند. امروز فوتبال واقعیت ماست و باید برای استفاده از ظرفیتهای آن ابعاد مختلفش را بشناسیم. باید بدانیم در مقام یک سیاستگذار و هوادار چگونه باید با فوتبال برخورد کنیم. امروز فوتبال فراطبقاتی شده، درحالیکه قبلا فوتبال متعلق به طبقات پایین بوده است و بهعنوان زبانی برای مقابله با طبقات فرادست استفاده میشد. امروز اما سرمایهداری از هر چیزی که بتواند استفاده میکند و فوتبال هم در اینباره یکی از ابزارهای جذاب است. امروز فدراسیون فوتبال دنبال دولتزدایی است و ما چون وارد این واقعیت شدیم نمیتوانیم از فدراسیون فوتبال حسابکشی کنیم.