یکی از گزارههای فراوان شنیدهشده درباره مغز، این ادعاست که بشر تنها از 10درصد مغزش استفاده میکند و اگر روزی به 90درصد بقیه دسترسی پیدا کند، موجودی با تواناییهای خارقالعاده خواهدشد که هیچ محدودیتی پیش پایش نخواهدبود.
فرقی ندارد مغز 10درصدی را کجا و از زبان چه کسی شنیدهباشید، احتمالا ته دلتان امیدواری خوشایندی احساس کردهاید از اینکه بهطور بالقوه قادر هستید غیرممکن را ممکن کنید.
ادعای بلااستفاده ماندن 90درصد ظرفیت مغز انسان چرا و چطور مطرح شد؟
«انسانها فقط از 10درصد مغز خود استفاده میکنند»؛ کسی دقیقا نمیداند این ادعا از کجا آمدهاست اما درباره ریشهاش گمانهزنیهایی شدهاست. یک نظر میگوید اولینبار روزنامهنگاری آمریکایی بهنام «لوول توماس» این ادعا را در مقدمه کتاب «آیین دوستیابی» نوشته «دیل کارنگی» مطرح کرد و باعث گسترش آن شد. توماس در مقدمهاش از «ویلیام جیمز»، روانشناس آمریکایی، نقلقولِ بدفهمیدهشدهای آوردهبود که میگفت: «یک انسان معمولی تنها از 10درصد توانایی ذهنی بالقوه خود استفاده میکند.» اما جیمز درواقع به «انرژی ذهنی بالقوه» اعتقاد داشت.
او معتقد بود که ما فقط از بخش کوچکی از منابع ذهنی و جسمی خود استفاده میکنیم و هیچوقت به محدودیت 10درصدی اشارهای نکردهبود. فرضیه دیگری ادعای استفاده 10درصدی از مغز را به اینشتین نسبت میدهد که دربارهاش میگویند نبوغش را مدیون استفاده از تنها 10درصد مغزش میدانستهاست. گرچه برای این نقلقول، سند معتبری وجود ندارد. فرض سوم، «ویلدر پنفیلد» را مسئول رواج این باور میدانند. پنفیلد که جراح مغز و اعصاب سرشناسی بود، در سال 1930 ادعا کرد که «قشر خاموش» را در مغز کشف کردهاست. او در آزمایشهایش متوجه شد که ناحیه خاصی از مغز به تحریکات الکتریکی، واکنشی نشان نمیدهد پس به این نتیجه رسید که لابد کارکردی ندارد. امروزه این ناحیه را بهعنوان قشر تداعی میشناسیم که در پیچیدهترین عملکردهای ذهنی نقش دارد.
همیشه پای هالیوود درمیان است
اگر کل ماجرا صرفا یک سوءتفاهم است، پس چرا همچنان در زمانه ما ادعای استفاده 10درصدی از مغز، شنیده میشود؟ خب این ادعا یکی از گزارههای محبوب هالیوودیها و سخنرانان انگیزشی است. انگیزشیها، افراد فعال در مشاغلی مثل بازاریابی شبکهای و خلاصه همه کسانی که میخواهند دیگران را به کارهای عجیب ترغیب کنند، با مانور دادن بر این موضوع، قصد دارند به مخاطبانشان بقبولانند برای انسان هیچ محدودیتی در دستیابی به اهداف و آرزوهایش وجود ندارد، فقط کافی است تواناییاش را باور داشتهباشد و البته پکیجهای آموزشی این استادهای خودخوانده را هم بخرد تا به رویایش برسد.
سخنرانان موفقیت، آگاهانه و عامدانه عوامل محدودکنندهای مثل سابقه و شرایط خانوادگی، تأثیرات دوران کودکی، ویژگیهای جسمانی و روانی، امکانات و زمان را نادیده میگیرند و تمام بار مسئولیت را به دوش انسانی میاندازند که بالقوه میتوانسته به موفقیت برسد اما با مغفول گذاشتن ظرفیت مغزش از این تکلیف جا ماندهاست. به اینترتیب گرچه حرفشان ظاهرا در ستایش انسان و قابلیتهایش است، نتیجهای که از آن میگیرند قصور شایسته سرزنش اوست؛ «90درصد ظرفیت مغز تو بلااستفاده ماندهاست، پس تو مقصر صددرصدی شرایط زندگیات هستی.»
هالیوود هم از این ادعا بهخوبی بهره میگیرد، بهویژه آنکه ابزارهای فناورانه به کمکش میآیند تا بهطرزی مجابکننده نشان بدهد انسان درصورت استفاده از تمام ظرفیت مغزش، به موجودی فراتر از هر محدودیت بدل خواهدشد که هرکاری از او برمیآید. در فیلم «پدیده، Phenomenon» محصول 1966، مردی بهنام «جرج» که یک مکانیک معمولی با هوشی متوسط است، براثر رعدوبرق نیرویی عجیب بهدست میآورد. میتواند پیچیدهترین مسائل ریاضی را بهراحتی حل کند و دستهایش قدرت آهنربایی پیدا میکنند. یک جرقه، به جرج امکان میدهد به بخش بیشتری از مغزش دسترسی داشتهباشد.
همین مضمون را در فیلم «نامحدود، Limitless» محصول سال 2011 هم میبینیم؛ «ادی» نویسنده بختبرگشته و ناموفقی است که استفاده از یک داروی خاص، او را به سرحد تواناییهای ذهنیاش میرساند؛ چندین زبان جدید یاد میگیرد، سر از والاستریت درمیآورد و در همه زمینههایی که میخواهد به موفقیت میرسد. «لوسی، Lucy» محصول 2014 را اگر دیدهباشید، میدانید که در آن فیلم هم قصه همین است. قدری روانگردان بهطور تصادفی وارد خون «لوسی» میشود و مرحلهبهمرحله بخش بیشتری از ظرفیت بالقوه مغز او را بالفعل میکند. لوسی درنتیجه این اتفاق دید چهاربعدی بهدست میآورد، در زمان سفر میکند، صداها را از فاصلههای بسیار دور شنود می کند و… .
مغز هیچوقت بیکار نمیماند
به اینترتیب باور استفاده 10درصدی از مغز بهتدریج تقویت میشود؛ آنقدر که براساس یک نظرسنجی در سال 2013، حدود 65درصد از آمریکاییها معتقد بودهاند که انسان تنها 10درصد مغزش را بهکار میگیرد اما همزمان با تلاشهای سخنرانان انگیزشی و دستاندرکاران هالیوود، متخصصان علوم اعصاب تلاش دارند که بگویند این ادعا صحت ندارد. «بری گوردون»، متخصص مغز و اعصاب در مصاحبهای در مجله علمی آمریکایی، توضیح میدهد که مغز تقریبا همیشه فعال است. یکی از روشهای رایج تصویربرداری مغز، بهنام «تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی» بهاختصار (fMRI)، میتواند فعالیت مغز را زمانی که انسان درحال انجام وظایف مختلف است، اندازهگیری کند. با استفاده از این روش و روشهای مشابه، محققان نشان میدهند که بیشتر ظرفیت مغز ما در غالباوقات درحال فعالیت است حتی زمانی که درحال انجام یک عمل بسیار ساده، درحال استراحت یا خواب هستیم. درصد استفاده از مغز، میزان ثابت و مشخصی نیست و در هر زمان معین از فردی به فرد دیگر متفاوت است. این درصد همچنین بستگی به این دارد که شخص چه کاری انجام میدهد و به چه چیزی فکر میکند. بنابراین خبر بد اینکه ناچاریم افسانه ره صدساله موفقیت را یکشبه رفتن و یکروزه نابغه شدن را در همان سینما و کتابهای خودیاری و تدتاکهای انگیزشی رها کنیم اما خبر خوب اینکه سخت تلاش کردن همچنان جواب میدهد. در ادامه پرونده با چندوچون عملکرد مغز و تأثیر تلاش و تمرین بیشتر آشنا میشویم.
منابع: medicalnewstoday.com، britannica.com، همشهریدانستنیها