دختر جوان که خانه پدربزرگش رفته بود، دیگر به خانه بازنگشت و معلوم شد در مکان نامعلومی مخفی کرده اند و…
زن ۲۵ ساله می گوید: دیدار من و آرتین باعث آبروریزی در بین اقوام شد بنابراین تصمیم گرفتیم از خانه فرار کنیم.
این زن با اشاره به اینکه شغل پدرم فروش دخترانش شده بودف می گوید: پدرم وقتی من در کلاس کلاس پنجم بودم فروخت و بعد از من خواهرم دیگرم را فروخت.
این مرد می گوید: با همسرم اختلافات زیادی داشتیم و مدام در ذهنم نقشه شیطانی برای رهایی از این زندگی را داشتم.
از یک سال قبل که با توصیه او به مصرف قرص های روان گردان روی آوردم دیگر حال خودم را نمی فهمم به همین دلیل هم دوست داشتم تا دیگران از من بترسند و …
زن ۳۴ ساله با اشاره به اینکه شوهرم به بیماری های روانی مبتلا است، می گوید: او گاهی شیر گاز را باز می گذارد تا خانه منفجر شود.
این زن ۲۴ ساله می گوید: مدت هشت ماه صیغه عیسی بودم و او در این مدت مدام فیلم و عکس های ناجور می گرفت که بعدها دلیل آن را فهمیدم.
«شهیاد» مدعی بود من بالاخره طلاها را می فروشم و پول آن را برای دوست پسرم هزینه می کنم.
زنی با اشاره به اینکه شوهرم بخاطر تصادف مرا به زن فرستاد، می گوید: من این فداکاری را در حق او کردم وشوهرم در نبود من ازدواج کرد.
این مرد می گوید: از وفتی که همسرم کار پیدا کرده با آرایش غلیظ بیرون می رود و به من هم توجهی نمی کند.