این مرد با اشاره به اینکه زنم بخاطر آشنایی با یک پسر جوان طلاق گرفت، می گوید: بعد از این ماجرا متوجه شدم خواهر زنم به من علاقمند شده و عقدش کردم.
این دختر می گوید: مادرم چندین بار ملتمسانه از من خواست به عاقبت این عشق پوشالی فکر کنم ولی من قبول نکردم.
این پسر می گوید: من عاشق شده بودم ولی پدرم با کمربند به جانم افتاد و گفت این کمربند هوای عشق و عاشقی را از سرت بیرون می کند!
زن ۱۹ ساله ای که در ۱۵ سالگی ازدواج کرده بود می گوید: با شوهرم تفاهم نداشتیم و سر هر چیزی دعوا می کردیم بنابراین از او طلاق گرفته و صیغه پسر جوان درآمدم.
زن ۱۶ ساله می گوید: من در ۱۳ سالگی با پسرعمویم که ۱۷ سال از من بزرگتر بود، ازذواج کردیم او باوقار بود و من اهل شیطنت.
جوانی که به سمت دختری زیبا هجوم برده بود، می گوید: وقتی آنها به خواستگاری من جواب منفی دادند، آنقدر مشروب خوردم که عقلم سرجایش نبود.
زن ۵۰ ساله ای که مدعی بود با یک تصمیم اشتباه زندگی اش را به تباهی کشیده است، می گوید: او بعد از اینکه دچار باعث افتادگی پوست شدم، با زنان دیگر در ارتباط بود.
این زن۵۲ساله با اشاره به اینکه با ارثی که از پدرم باقی مانده بود، یک خودرو خریدم تا مسافرکشی کند، می گوید: ولی او با پراید زنان را به خانه می آرود.
این زن می گوید: من با غرور و خودخواهی خود زندگی ام را به آتش کشیدم و سر آخر در حال خیانت به شوهرم دستگیر شدم.
این ۴۱ ساله می گوید: انوشیروان مست شده بود و من که در پشت بام بودم، به سمت من هجوم آورد.