این زن ۲۵ ساله با چشمان گریان خرید از یک فروشگاه زندگی مرا به آتش کشید، می گوید: شوهرم بخاطر سنت و فرهنگی که دارم مرا کتک و از خانه بیرون می کند.
این زن ۲۸ ساله می گوید: شوهرم مدام اصرار می کرد که به رابطه غیراخلاقی با رحمت اصرار کنم و این در حالی بود که من هیچ رابطه ای با او نداشتم.
این زن مطلقه با بیان اینکه همیشه داشتن یک زندگی مرفه را آروز داشتم، می گوید: برای رسیدن به این آرزو سعی کردم قاچاق هروئین کنم.
این دختر۱۵ساله می گوید: سپهر به ناچار مرا با خودش به یک پاتوق دیگری برد که پنج مرد جوان آن جا بودند ولی هنگام صبح….
زن ۱۹ ساله که به تازگی ازدواج کرده بود می گوید: شوهرم بعد از ازدواج شخصیت واقعی خود را نشان داد و می گفت تو باید دختران دبیرستانی را به خانه بیاوری تا با من آشنا شوند.
آقای دکتر که بدور از همه زنی را صیغه کرده بود، می گوید: همسرم مدام نیش و کنایه می زد و هیچ وقت با من همراه نبود، بنابراین تصمیم گرفتم زنی را به عقد موقت خود در آوردم.
زن زیبای ۳۴ ساله با اشاره به اینکه ۳ بار ازدواج کردم، می گوید: بخاطر ظاهرم خواستگاران زیادی داشتم ولی همیشه در انتخابم بدشانسی آوردم.
دختر۱۶ساله با اشاره به اینکه کیومترث مدام مرا کتک می زند، می گوید: چنان دستم را فشار داد که استخوان آن را شکست و سپس با ناله و فریادهای من از اتاق بیرون رفت.
این زن با اشاره به اینکه همسرم با رفتن به دانشگاه به من خیانت کرد، می گوید: او با یکی از همکلاسی هایش رابطه دارد و می خواهد با او ازدواج کند.
زن سبزی فروش با اشار به اینکه شوهرم هیچ توجهی به من نمی کرد، می گوید: سپهر پسری بود که هر روز مرا به منزل می رساند و با من درددل می کرد.