این مرد معتاد با اشاره به اینکه در حال خودم نبودم، می گوید: وقتی چشمانم به طلاهای مادر افتاد به کنارش رفتم و …..
زن ۴۵ ساله که شوهرش خانه را ترک کرده است، می گوید: وقتی صاحبخانه دید دیگر پرداخت پولی برای اجاره ندارد، از من خواست که دخترم زن او شود.
این زن با اشاره به اینکه برادرم و پدرم مرا به ساقی خود فروختند، می گوید: من زن دوم او بودم و فقط بخاطر تامین شدم مواد مخدر آنها زندگیم تباه شد.
این جوان ۳۸ ساله می گوید: عاشق انسیه بودم ولی خانواده مخالف ازدواج بودند، این بود که برای رهایی از یاد انسیه به مواد مخدر روی آوردم.
دختر ۱۴ ساله با بیان این که یک ماه بعد از عقد صیغه جدا شدم، می گوید: نامادریم برای اینکه از دست من راحت بشه ترغیبم کرد که بعد از ازدواج می توانم آزاد باشم.
این جوان ۲۵ ساله به اشاره به اینکه با عاطفه در یک فروشگاه پوشاک آشنا شدم، گفت: با اینکه او ۱۴ سال از من یزرگتر بود، ولی انگار منتظر شنیدن پیشنهاد صیغه بود.
این مرد جوان با اشاره به اینکه مادرم شبها در کنار یک پیرمرد میخوابید، می گوید: از مهر و محبت مادری هم بی بهره شدیم چرا که مادرم به نوعی در عقد موقت آن پیرمرد بود.
این مادر با اشار به اینکه دخترش بطور کلی در اختیار سلمان قرار گرفته می گوید: دخترم عاشق او شده و چند روزی هم ازش خبری ندارم.
این زن جوان می گوید: من برعکس شوهرم پر از احساس و عاطفه بودم ولی او این موضوعات را مسخره می کرد.
این سرگذشت زنی با حجب و حیا است که همیشه سعی کرده بود از خشونت های شوهرش کسی باخبر نباشد اما…..