سرگذشت

(برگه 61)
زن خانه دار: از پیشنهاد وسوسه انگیز بردارم تعجب کردم

زن خانه دار: از پیشنهاد وسوسه انگیز بردارم تعجب کردم

این زن با اشاره به اینکه از پیشنهاد وسوسه انگیز بردارم تعجب کردم، گفت: او با اصرار و حیله گری مرا راضی کرد تا پیشنهادش را بپذیرم.

دختر نوجوان: دوست پسرم بدجوری پا پیچم شده است

دختر نوجوان: دوست پسرم بدجوری پا پیچم شده است

این دختر۱۸ساله با اشاره به اینکه چندین سال است که با بردیا ارتباط پنهانی دارم، گفت: وقتی فهمیدم او معتاد است، او را ول کردم ولی او بدجوری پا پیچم شده است.

داستان زن ۳۳ ساله با قلبی شکسته

داستان زن ۳۳ ساله با قلبی شکسته

زن ۳۳ ساله با اشاره به اینکه بخاطر اندامش خواستگار خوبی نداشته از داستان تلخ خودش می گوید.

نمی دانم دخترم را کجا برده اند؟

نمی دانم دخترم را کجا برده اند؟

مادر این دختر می گوید: به دلیل فقر و تنگدستی مجبور شدم دختر ۵ ساله ام را به خانواده‌ای بسپارم ولی آنها دخترم را برداشته و فرار کردند.

با زنی ارتباط دارم که متاهل است

با زنی ارتباط دارم که متاهل است

این مرد با اشاره به اینکه من نمی دانستم این زن متاهل است، می گوید: او حالا با هر بهانه ای از من اخاذی می کند.

حکایت تلخ زنی که در ۱۳ سالگی شوهرش دادند

حکایت تلخ زنی که در ۱۳ سالگی شوهرش دادند

زنی جوان با اشاره به اینکه دخترش عاشق پسری شده که هم معتاد است و هم چاقوکش، می گوید: او حالا بخاطر همان پسر معتاد شده است.

پدرم بسیار زن ذلیل شده است

پدرم بسیار زن ذلیل شده است

از موقعی که پدرم از طریق این زن را به عقد خودش درآورد زن ذلیل شده و نامادریم اختیار همه چیز را به دست گرفت.

داستان ناجور جوان ۱۸ ساله که گمراه شد

داستان ناجور جوان ۱۸ ساله که گمراه شد

این نوجوان ۱۸ ساله با بیان اینکه مدتی با دزدی زندگی خود را می چرخاندم، می گوید: مدتی هم به بهانه فروش خودرو با گرفتن بیانیه سر آنها کلاهبرداری می کردم.

داستان سوء استفاده از یک دختر ساده

داستان سوء استفاده از یک دختر ساده

این دختر ساده با اشاره به اینکه همه اطرافیان مرا به خاطر لاغری زیاد مسخره می کردند، می گوید: وقتی پسر ۱۸ ساله به من پیشنهاد دوستی داد انگار در آسمان ها پرواز می کردم، به همین دلیل پیشنهادش را پذیرفتم ولی …

داستان تلخ زنی که صورتش را سوزاندند

داستان تلخ زنی که صورتش را سوزاندند

این زن درباره سرگذشت خود می گوید: بخاطر صورت سوخته ام خواستگار نداشتم و وقتی هم داشتم یا موقتی بود یا زجر آور….