داستان تلخ ترنس با یک پسر که چند روز به ازدواج آنها مانده بود، را می خوانید.
این مرد می گوید: داستان از آنجا شروع شد که اتاق کوچکی در محل عروسی بود که همه برای خوشگذاری به آنجا می رفتند و من هم رفتم.
شوهرم مثل فرشته ها بود و ما هیچ کمبودی در زندگی نداشتم ولی بعد از فوت او دیگر من هیچ تکیه گاهی ندارم.
زن که بعد از فوت شوهرش با یک مرد کلاهبردار صیغه کرده بود، سرگذشت خود را اینگونه تعریف می کند.
زن شوهرداری که در کنار یک مرد و در حال مصرف مواد مخدر بود، می گوید: من بخاطر خیانت شوهرم به این وضعیت درآمده ام.
دختری ۱۸ ساله ای می گوید: هنوز یک ماه از ازدواج ما نگذشته بود که نامزدم با دختر عمویش که مطلقه بود ازدواج کرد.
زن۲۱ساله با اشاره به اینکه با شایان ماهها ارتباط پنهانی داشتم، می گوید: او در یک خانه مجردی عفتم را ربود و من مجبور شدم با دامنی لکه دار پای سفره عقد بنشینم.
زنی با حضور در کلانتری می گوید: شوهرم یک روزی خانه را ترک کرد و هم اکنون بعد از ۳ بازگشته و می گوید زن صیغه ای داشته است.