بلایی که سر دختر دانشجو افتاد

بلایی که سر دختر دانشجو افتاد
مرد میانسالی درباره ماجرای تلخی که برای دختر ۲۲ ساله اش رخ داده بود، گفت:حدود ۲ سال قبل دخترم به آرزوی خود رسید و در یکی از دانشگاه پذیرفته شد و با وجود همه مخالفت های خانواده، او برای ادامه تحصیل به یکی از شهرها رفت.
اما طولی نکشید که در تعطیلات بین دو ترم تحصیلی به خونه بازگشت و روحیه جدیدی گرفته بود و خوشحال هم بود و کارت دانشجویی را به نشانه رسیدن به آرزوی خود به ما نشان داد.
چند روی که در خونه بود از طریق تماس های گاه وبی گاه او متوجه شدیم که با دختر دیگری که در ترم های بالاتر از او درس می خواند، دوست شده است و رابطه صمیمانه ای با او دارد. به همین خاطر هنوز مدت زیادی از تعطیلات باقی مانده بود که دوباره دخترم لوازم شخصی اش را برداشت و راهی دانشگاه شد. رفتارهای او آن قدر مرموز و مشکوک بود که ما خیلی نگران شدیم .
خلاصه دخترم یک ترم تحصیلی دیگر را سپری کرد و در تابستان به خونه بازگشت. خیلی حواس پرت شده بود تاجایی که حتی کارت دانشجویی را گم کرده بود. بعد از مدتی از میان تماس های تلفنی او فهمیدم از طریق «ساناز» با پسری جوان وارد رابطه آشنایی شده است. حالا خیلی نگران اوضاع دخترم بودم و به همراه مادرش چندبار با او به گفت وگو نشستیم تا شاید با نصیحت های ما از مسیر اشتباه خود بازگردد ولی دخترم گوشش بدهکار این حرف ها نبود و به نصایح دلسوزانه ما بی توجهی می کرد.
کلیک کنید: نکته ای که دانشجوها باید بدانند
کار به جایی رسید که بازهم تعطیلات تابستانی دانشگاه را در نیمه رها کرد و به دانشگاه رفت.
با شروع سال جدید تحصیلی احساس می کردم که دخترم قصد انصراف از دانشگاه را دارد ولی همچنان به سفرهایش ادامه می داد. وقتی موضوع را به طور پنهانی پیگیری کردم تازه فهمیدم که دخترم ترم تحصیلی را به دلیل نمرات ضعیف مشروط شده است. حتی در این میان متوجه شدم که یک بار دخترم توسط «ساناز»کتک خورده است اما هیچ وقت دلیل آن را نفهمیدم! بالاخره تصمیم گرفتم تا علت رفتارهای مرموز دخترم را از خودش سوال کنم این بود که در تماس تلفنی از او خواستم به خونه باز گردد.
بعد از گذشت چندروز از این ماجرا، دخترم زمان بازگشت خودش را به من اطلاع داد و من دنبال او به ترمینال رفتم ناگهان دخترم به طرز عجیبی دچار تشنج شد و روی زمین افتاد.
سراسیمه و نگران پیکر او را به مرکز درمانی رساندم که آن جا با تشخیص کادر درمانی و برای ادامه معالجه، او به یکی از بیمارستان های روانپزشکی معرفی و بستری شد. در این شرایط بسیار نگران وضعیت وخیم دخترم هستم و نمی دانم چه بلایی به سرش آمده است چرا که او هیچ گاه سابقه تشنج نداشت و اکنون منتظر نظر پزشکان معالج هستم تا بفهمم در پس پرده مسافرت های مرموز او چه رازی نهفته بود اما ای کاش …