دعوت از زنان جذاب برای ارائه خدمات به مهمانان

w w w . s‌‌‌‌‌‌ ‌a‌‌‌‌‌ v a l a n k h a b a r . i r

دعوت از زنان جذاب برای ارائه خدمات به مهمانان

زن ۴۰ ساله گفت: با آن که پدرم مردی کشاورز بود اما طوری زندگی کرد که هیچ وقت دست نیاز به سوی کسی دراز نکرد اما نمی دانم چرا درباره ازدواج من به راحتی تسلیم تعریف و تمجیدهای پوشالی شد و در حالی به ازدواج من و «باربد» رضایت داد که از نظر فرهنگی و اجتماعی فاصله زیادی با یکدیگر داشتیم. خانواده او در حاشیه شهر زندگی می کردند و برادر بزرگ ترش از گنده لات های آن منطقه بود.

از همسایگان شنیدم که چند بار به زندان رفته است ولی پدرم به هیچ کدام از این موضوعات اهمیتی نداد.

اگرچه «باربد» در زمینه ساخت و سازهای ساختمانی فعالیت داشت اما همه درآمدش را صرف عیاشی و خوشگذرانی می کرد و با زنان غریبه هم ارتباط داشت. بارها با شماره تلفن های ناشناسی که روی گوشی تلفنش ثبت شده بود، تماس می گرفتم و زنان غریبه پاسخم را می دادند اما مجبور بودم در برابر این رفتارهای کثیف سکوت کنم چرا که نمی توانستم فرزندانم را تنها بگذارم و از طرف دیگر هم پدر ومادرم پیر بودند ومن پناهگاهی بعد از طلاق نداشتم.

غم هایم را برای کسی بازگو نمی کردم و در تنهایی غصه می خوردم. با هیچ کس ارتباط نداشتم و اهل تفریح و دوست و رفیق هم نیستم به همین دلیل روزگارم به سختی می گذشت تا این که شوهرم ورشکست شد و مدتی به زندان افتاد. با وجود این بازهم سکوت کردم و دم نزدم اما چند روز قبل اتفاقی رخ داد که دیگر نتوانستم این ماجرای تکان دهنده را تحمل کنم.

آن شب پسر۱۸ ساله ام به خانه آمد و رازی را برایم فاش کرد. او گفت:یک شب به همراه پدرش به باغ ویلای اجاره ای رفته بود که چند زن  جذاب با وضعیتی نامناسب به مهمانی «باربد» دعوت شده بودند. آن ها در دورهم نشینی شبانه قلیان و مشروبات الکلی مصرف می کردند و به میهمانان خدمات جنسی می دادند.پسرم شاهد این صحنه های زشت بود. پسرم گفت: یکی از زنان جوان مرابه کناری کشید و لیوان حاوی شراب را به دستم داد و اصرار کرد آن را بنوشم! وقتی به پدرم نگاه کردم او نیز سرش را تکان داد و در همان حالت مستی به من گفت: بنوش! باید با این مهمانی ها خو بگیری! …

زن جوان ادامه داد: نمی دانم آن شب شوهرم چه مبلغی برای این مهمانی کثیف هزینه کرده بود اما من که به خاطر وضعیت اقتصادی نامناسب صورتم را با سیلی سرخ نگه داشته ام با این شرایط کنار نمی آیم و از سوی دیگر هم هیچ گاه راضی نمی شوم تا پسر و دخترم بعد از۲۲ سال زندگی مشترک در مرز هرزگی و رفتارهای غیراخلاقی قرار گیرند اما ای کاش…

بیشتر بخوانید: نکته ای که همه دانشجوهای دختر و پسر باید بدانند

شماره خبر : 265737 - چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ ساعت 02:16:07
1400 copyright.