زن جوان که از دست پدرشوهرش شاکی شده بود، داستان زندگی خود را برای مشاور بازگو کرد.
زن با اشاره به اینکه شوهرم از همان ابتدا گفت که مرا دوست ندارد، می گوید: من باید در همان روزها تن به ازدواج نمی دادم ولی اصرار مادرم باعث شد که به زندگی ادامه دهم.
این زن با اشاره به اینکه شوهرم ثروتمند است ولی با زنان زیادی در ارتباط است، می گوید: دیگر تحمل هوسرانیهای او ترجیح میدهم.
این دختر جوان با اشاره به اینکه از آزارهای پدرم خسته شدم، می گوید: از نگاه های پدرم وحشت دارم و ۲ سال بود که با او صحبت نمی کردم.
این زن با اشاره به اینکه شوهرم اعتراف کرده که مرا دیگر دوست ندارد، می گوید: او عاشق زن مطلقه شده و همیشه به او فکر می کند.
این زن با اشاره به اینکه بعد زن صیغه ای شوهرم در مراسم عقدم حضور داشته است، می گوید: علت سردی در روابط زناشویی بخاطر این زن است.
داستان زن مستاجری که با عشو و رفتارهای تحریک آمیز، پسر ۲۰ ساله صاحبخانه را اغفال کرده است.
جوان ۲۵ ساله با اشاره به حضور زن بابا در منزل می گوید: با آمدن زن دوم کل زندگی من منحرف شد.
این مرد با اشاره به اینکه پافشاری های زنم به حدی رسید که به ناچار زن مطلقه ای را به صیغه خودم در آوردم، می گوید: پسر این زن مرا بدبخت کرده است.
این زن می گوید: هیچ زنی نمی توانست با سختی ها و مشکلات شوهر کنار بیایید ولی پاداشی نصیبم شد که کسی تصور نمی کرد