زن جوان می گوید : با اینکه فهمیدم که یحیی متاهل است ولی هوسرانی من باعث شد که به این رابطه ادامه دهم.
زن ۲۵ ساله گفت: مادرم مرا به سختی بزرگ کرد و به مدرسه فرستاد اما من به درس و مدرسه علاقه ای نداشتم و به همین خاطر هم بعد از پایان مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردم.
خلاصه وارد شانزدهمین بهار زندگی ام شده بودم که با اصرار من، مادرم یک دستگاه گوشی تلفن هوشمند برایم خرید و از همان زمان وارد شبکه های اجتماعی شدم.
هنوز یک هفته از ماجرای خرید گوشی نگذشته بود که با «یحیی» در یکی از شبکه های اجتماعی آشنا شدم و تحت تاثیر چرب زبانی هایش قرار گرفتم. هنگامی فهمیدم او مردی متاهل است که دیگر به قول معروف عاشق شده بودم.
«یحیی» اداعا می کرد با همسرش اختلاف دارد و در حال جدایی هستند. من هم آرزو می کردم هرچه زودتر ماجرای طلاق آن ها به سرانجام برسد ولی این گونه نشد و من در حالی به عقد «یحیی» درآمدم که او همسرش را طلاق نداد.
با وجود این هوویم هیچ گاه با من تماس نگرفت و چیزی نگفت. او با دلی شکسته و چهرهای رنجور فقط پسر خردسالش را بزرگ می کرد و من سرمست از این ازدواج بودم اما نمی دانستم چه غوغایی در دل زنی برپاست که من در آن سن هیجانی، آشیانهاش را ویران کرده ام.
حدود یک سال از زندگی مشترکم با شوهر می گذشت که دخترم را باردار شدم ولی همسرم به بهانه کار به شهرستان می رفت و هر ماه یکی دو روز را بازمی گشت. درحالی که تصور می کردم او در شهرستان کار می کند، روزی یک زن جوان با من تماس گرفت و خودش را همسر «یحیی» معرفی کرد. با توجه به این که من شماره تلفن همسر اول یحیی را داشتم، به راحتی متوجه شدم که با زن دیگری صحبت می کنم.
خلاصه با این تماس مشخص شد که یحیی در شهرستان با زن دیگری ازدواج کرده است و در طول ۶ سال گذشته با او زندگی می کرد. وقتی فهمیدم شوهرم به من خیانت کرده و زن دیگری آشیانهام را ویران کرده است، تازه متوجه شدم که همین دنیا دار مکافات است و من نباید با مردی متاهل وارد رابطه غیراخلاقی می شدم. حالا هم از او شکایت کرده ام و صدای ضبط شده اش را به قاضی دادگاه دادم تا حکم قانونی را صادر کند، ولی او در این شرایط هم برایم ایجاد مزاحمت می کند و با تهدیدهایش روزگارم را سیاه کرده است ای کاش …