زن۲۵ساله با اشاره شوهرم مدام از بدنم فیلم می گیرد، می گودید: بعدا فهمیدم که از از زنان دیگری فیلم در موبایل خود دارد.
زن ۲۵ ساله درباره سرگذشت خود گفت: حدود یک سال قبل بود که «مهران» به خواستگاری ام آمد و مابه صورت سنتی با هم ازدواج کردیم، من هم خیلی از انتخابم رضایت داشتم و او را مرد زندگی می دانستم.
خیلی زود در اواخر سال گذشته جشن عروسی را برگزار کردیم و من قدم در خانه بخت گذاشتم ولی هنوز یک هفته بیشتر از آغاز زندگی مشترک مان در منزل اجاره ای نگذشته بود که هردو نفر دچار سرماخوردگی شدید شدیم و نزد پزشک رفتیم. من پس ازچند روز خوب شدم اما پزشکان برای همسرم آزمایش ها و تصاویر رادیولوژی مختلفی را تجویز کردند و او دربیمارستان بستری شد. آن جا بود که فهمیدم همسرم به سرطان پیشرفته مبتلا شده است!
دیگر درمان هم فایده ای نداشت و حدود ۲ ماه بعد از دنیا رفت. بعد از برگزاری مراسم ترحیم،خانواده همسرم به خانه ام آمدند و مقداری طلا و گوشی تلفن شوهرم را بردند اما با صحبت های یکی از همسایگانمان در مجتمع مسکونی، خانواده شوهرم از بردن برخی لوازم مانند یخچال و تلویزیون خودداری کردند و آن ها را به من بخشیدند.
در این شرایط من که دچار تالمات روحی و روانی شده بودم به خانه پدرم نرفتم و در همان منزل اجاره ای به تنهایی سکونت کردم تا این که چند ماه بعد در یکی از سایت های همسریابی با جوانی آشنا شدم که خودش را نظامی معرفی کرد و مدعی شد عاشقم شده است! از سوی دیگر من هم که به شدت احساس تنهایی می کردم، پیشنهاد ازدواج او را که هم سن و سال خودم بود، پذیرفتم اما برای آن که بیشتر یکدیگر را بشناسیم به طور پنهانی به عقد موقت«حسن» درآمدم و او بلافاصله به خانه ام آمد و ما زندگی مشترک را در حالی آغاز کردیم که او از خانه بیرون نمی رفت و مدام پای بساط مواد مخدر می نشست!
در طول ۳ ماه گذشته چندین بار مرا کتک زد ولی من به حساب عصبانیت آنی گذاشتم و شکایتی نکردم با وجود این همسرم بسیار بدبین بود و خیلی به من سوءظن داشت تا این که روزی وقتی خواب بود، گوشی تلفنش را بررسی کردم و تصاویر برهنه زنان و دختران دیگری را دیدم که با همسرم عکس گرفته بودند.
وقتی دقت کردم تازه فهمیدم که از من نیز شبیه همان تصاویر مدام و فیلم گرفته است. پنهانی به یکی از همان شماره تلفن ها زنگ زدم. زن جوانی از آن سوی خط گفت: او مرا در یکی از سایت های همسر یابی فریب داد و با عنوان این که شغل دولتی دارد مرا به طور پنهانی به عقد موقت خویش درآورد ولی بعد با عکس هایی که از من داشت شروع به اخاذی کرد به طوری که تاکنون ۲۰ میلیون تومان برای جلوگیری از رسوایی و آبروریزی به او پرداخت کرده ام اما هنوز هم دست بردار نیست و …
با شنیدن این حرف ها سقف اتاق دور سرم چرخید و تازه متوجه شدم که او چرا مدام اصرار می کند باید ۲۰ میلیون تومان به او بپردازم تا ماجرای ازدواج موقتم را به خانواده ام اطلاع ندهد.
خلاصه وقتی از خواب بیدار شد و من ماجرای زنان و دخترانی را که فریب داده است برایش بازگو کردم مرا نیز تهدید به رسوایی کرد و مدعی شد اگر پولی را که از من خواسته فراهم نکنم همان بلا را سر من هم می آورد! به همین دلیل دست به دامان قانون شدم چرا که به خاطر ازدواج پنهانی از خانواده ام خجالت می کشم اما ای کاش …
بیشتر بخوانید: مطلبی که همه دانشجوهای دختر و پسر باید بدانند