http://didshahr.ir/264482

01:26 :: 1402/08/14

زن ۲۵ ساله می گوید: ۱۵ ساله بودم که بعد از رابطه با هوتن ازدواج کردم ولی او شوهری نبود که من آرزو می کردم.

خواستگاری از دختر 15 ساله بعد از رابطه جنسی

زن ۲۵ ساله ای درباره سرگذشت تاسف بار گفت: در خانواده ای ۵نفره و در روستا بدنیا آمدم . پدرم از طریق حرفه خیاطی روزگارش را می گذراند تا این که به پیشنهاد یکی از مشتریانش به فروش مواد مخدر روی آورد و خیلی زود کارگاه کوچکش را تعطیل کرد.حالا دیگر به انتقال محموله های سنگین مواد مخدر مشغول بود که ۱۸سال قبل دستگیر شد و هنوز هم در زندان است.

من هم تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم و بعد از آن مراقب خواهر کوچکترم بودم تا مادرم که در خانه های مردم کارگری می کرد از سر کار بازگردد. در این شرایط مدام از سوی اطرافیان و همسایگان به خاطر پدرم که در زندان بود، تحقیر می شدم تا این که در ۱۵ سالگی عاشق پسر همسایه شدم. «هومن» هم ۲ ماه بعد از ارتباط پنهانی به خواستگاری ام آمد، ولی مادرم به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد؛ چراکه همه اهل محل او را جوانی بدنام و دزدی سابقه دار می دانستند که به هیچ کس رحم نمی کند، ولی من که در آن سن و سال هیجانی قرار داشتم به ازدواج با او اصرار کردم و مدعی بودم که او بعد از ازدواج دست از این کارهای زشت برمی دارد.

بالاخره مادرم رضایت داد و من و«هومن» ازدواج کردیم.او با ابراز علاقه به من ادعا می کرد بعد از ازدواج هر چیزی که بخواهم برایم تهیه می کند و نمی گذارد در زندگی سختی بکشم!من هم که از تحقیرهای دیگران به خاطر جرم پدرم خسته شده بودم بیشتر از گذشته به«هوتن» دل بستم، اما هنوز۲ماه از آغاز زندگی مشترک ما نگذشته بود که «هوتن» به جرم سرقت روانه زندان شد.

در این شرایط مادرم تلاش کرد تا طلاق مرا بگیرد، ولی«هومن»با سپردن وثیقه به دادسرا از زندان آزاد شد.خلاصه یک ماهه دخترم را باردار بودم که به مادرم زنگ زدم و با ابراز پشیمانی به خانه بازگشتم.هنوز ۳ماه از این ماجرا نگذشته بود که «هومن» محکوم شد و به زندان رفت.

در طول ۱۰سال زندگی مشترک او فقط یک سال در کنار من بود، ولی متاسفانه هنگامی که به مرخصی آمد من دومین فرزندم را هم باردار شدم. این درحالی بود که مخارج من و فرزندم را مادرم پرداخت می کرد تا این که سال گذشته کارد به استخوانم رسید و از شوهر تبهکارم طلاق گرفتم؛ چراکه او در زمان مرخصی هم به جرم سرقت دستگیر شد.

چند ماه بعد از طلاق، برادر یکی از ساکنان مجتمع مسکونی مرا خواستگاری کرد من هم با او ازدواج کردم.«اکبر»هم دو بار ازدواج کرده و جدا شده بود،اما وقتی وارد زندگی او شدم تازه فهمیدم که«اصغر» هم مردی سابقه دار است و نه تنها همسرش حکم جلب او را دارد، بلکه تحت تعقیب پلیس هم هست.این در حالی بود که من در همان ماه اول زندگی مشترک پسرم را باردار شدم و نتوانستم طلاق بگیرم. در همین حال«اصغر»به شدت مرا کتک می زند و بدرفتاری می کند تا جایی که یک روز چهار لیتری بنزین را به خانه پاشید و قصد داشت من و فرزندانم را به آتش بکشد که من از خانه فرار کردم، ولی او دست از تهدید و رفتارهای وحشتناک خود برنمی دارد و حتی مادرم را هم تهدید به قتل می کند! به همین خاطر به قانون پناه آوردم تا چاره ای بیابم اما ای کاش…

بیشتر بخوانید: مطلبی که همه دانشجوهای دختر و پسر باید بدانند

  • لینک کوتاه
  • https://savalankhabar.ir/264482

اشتراک این خبر :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *