گاهی در ارتباطات، سوءتفاهمهایی پیش میآید که اگر بهدرستی مدیریت نشود، تبدیل به یک بحران غیرقابل حل خواهد شد.
نویسنده : دکتر زهرا وفائی جهان| روان شناس
انسانها موجوداتی اجتماعی و نیازمند برقراری ارتباط با اطرافیانشان هستند. این نیاز با توجه به تحقیقات انجام شده، از بدو تولد یعنی از دوره نوزادی در انسان شکل میگیرد. در صورتی که نوزاد انسان در بدو تولد از مادر یا جایگزین مادر جدا شود و در فضایی قرار بگیرد که تمام نیازهایش جز ارتباط عاطفی تامین شود، با سیلی از اختلالات و مشکلات روانی روبهرو خواهد شد. انسانها روزانه با افراد مختلفی اعم از اعضای خانواده، دوست، فامیل، همکار و … ارتباط دارند. به تازگی یک توئیت پربازدید در همین باره نوشته: «سوءتفاهمها سرماخوردگی نیستند که خودشان خوب شوند بلکه باید در موردشان حرف زد». اما اگر دچار سوءتفاهم شدیم، باید چه کنیم؟ چطور با طرفمقابل در این باره صحبت کنیم که دلخوری پیش نیاید؟
سوءتفاهم در کمین هر نوع ارتباطی
انسانها در ارتباطهای خود در محیطهای مختلف، نقشهای متفاوتی از قبیل نقش مادر، پدر، خواهر، برادر، فرزند، همکار و … دارند. در هر کدام از این نقشها، انتظاراتی را از ارتباط بقیه با خودشان دارند. هر کدام از این ارتباطات، حریم شخصی خاص خودش را دارد. منظور از حریم شخصی این است که فاصله افراد مختلف با ما در هر کدام از این نقشها از نظر میزان نزدیک بودن و راحتی متفاوت است. مثلا در ارتباط با همسر فاصله روانی خیلی نزدیکتر است نسبت به ارتباط با دوست یا فامیل. با این حال و در همه این ارتباطها، امکان دچار شدن به سوءتفاهم وجود دارد. اما سوال این است که سوءتفاهم دقیقا یعنی چه؟ سوءتفاهم به معنی برداشت اشتباه از صحبت یا رفتار دیگران است و خودبهخود ناپدید و حل نمیشود. همچنین میتواند به ارتباطات فرد صدمه بزند و حتی سبب قطع روابط یا تنشهای حادتر در روابط با دیگران شود.
۶ توصیه برای مواجهه با سوءتفاهم
این که هر کدام از ما درباره دیگران دچار سوءتفاهم شویم، اتفاقی دور از انتظار نیست، اما واکنش درست در برابر سوءتفاهمها چیست و باید با آنها چه کرد؟
۱- بهتر است سعی کنیم شنونده فعال خوبی باشیم. در بسیاری از مواقع، ما بخش ابتدایی از صحبت طرف مقابل را میشنویم و همان ابتدا قبل از اتمام صحبت دیگری، برداشت نادرست میکنیم و در ذهن خود سنگرچینی میکنیم. سپس به این فکر میکنیم چطور باید پاسخ دهیم و دیگر ادامه صحبت را نمیشنویم و این خطایی بزرگ است؛ زیرا ممکن است انتهای صحبت طرف مقابل جوری تمام شود که متفاوت از برداشت اولیه ما باشد.
۲- بهتر است بعد از شنیدن کامل صحبتهای طرف مقابل خلاصهای از بخش مد نظر صحبتهایش را به او بگوییم. اگر تایید کرد، زمان مطرح کردن برداشت خودمان است و سپس از او بپرسیم که آیا منظورش را درست متوجه شدهایم یا نه. اگر تایید کرد برداشت ما درست است و اگر تایید نکرد، سوءتفاهم بوده است.
۳- در صورتی که با زمینه ذهنی منفی قبلی، شنونده باشیم قطعا دچار سوءتفاهم میشویم چراکه در طول صحبت طرف مقابل ناخودگاه به دنبال تایید همان زمینه ذهنی خود هستیم. پس نمیتوانیم شنونده فعال باشیم و خطای سنگرچینی رخ خواهد داد.
۴ – بهتر است در طول مکالمه درباره گذشته و موضوعات متفرقه دیگر صحبت نکنیم تا بتوانیم فقط همان سوءتفاهم را حل کنیم. حل کردن چند سوءتفاهم همزمان غیرممکن است و سوءتفاهم را بیشتر میکند و جز اینکه هر دوطرف صرفا گوینده همراه با خشم باشند، هیچ ثمره مثبتی نخواهد داشت.
۵- چنانچه در تلاش برای به کرسی نشاندن برداشت خودمان باشیم، بازنده در حل سوءتفاهم خواهیم بود؛ زیرا با هدف اثبات سوءتفاهم خودمان وارد مکالمه شدهایم و شنونده نیستیم.
۶- اگر با احساس خشم شدید یا تنفر و … وارد مکالمه شویم، نمیتوانیم شنونده فعال باشیم و بهتر است صبر کنیم تا زمان مناسب و در آرامش صحبت کنیم. البته زمان مناسب فقط زمانی مناسب برای ما نیست بلکه شامل هر دو طرف میشود که در شرایط مناسب جسمی و روانی باشند. همچنین مکان مکالمه هم برای دو طرف باید مناسب و راحت باشد و در حضور دیگران یا جمع نباشد.
نکته پایانی
در نتیجه، هر زمان دچار سوءتفاهم شدیم، بهتر است با طرف مقابل صحبت کنیم تا شفافسازی برداشت صورت بگیرد. در غیر اینصورت به غلط واکنش منفی خواهیم داشت که خود سبب کدورت بیشتر و حتی واکنش منفی طرف مقابل میشود.