این داستان تلخ یک خانواده ضایعات جمع کن هست که پدر معتادشان خانه نشین شده، بردارش تازه مواد را ترک کرده و پسر نوجوان نیز به کراک آلوده شده و دختر خانواده نیز ……
نوجوان ۱۶ ساله ای درباره سرگذشت خود گفت: یک خواهر و برادر بزرگ تر از خودم دارم. پدرم که قبلا ضایعات جمع آوری می کرد اکنون بیکار و خانه نشین شده است. برادرم نیز که سال ها مانند پدرم به مواد مخدر صنعتی اعتیاد داشت اکنون حدود یک ماه می شود که از مرکز ترک اعتیاد بیرون آمده و قصد دارد ازدواج کند فقط خواهر ۲۰ ساله ام هنوز به مواد مخدر آلوده نشده است و زندگی پاکی دارد من هم که تا کلاس سوم ابتدایی درس خوانده ام از همان دوران کودکی کنار پدرم ضایعات جمع آوری می کردم تا این که دو سال قبل و هنگام دور هم نشینی با دیگر دوستانم که با یکدیگر ضایعات جمع می کردیم به مصرف سیگار و مواد مخدر تشویق شدم و خیلی زود در گرداب مواد افیونی افتادم از آن روز به بعد هرچه درآمد داشتم صرف خرید مواد مخدر می کردم به همین دلیل هم پدرم مرا دعوا می کرد تا این که از حدود یک هفته قبل دیگر به خانه نرفتم و شب ها را در خیابان ها و پارک ها می خوابیدم و به اتفاق دیگر دوستانم ضایعات جمع آوری می کردم.
اگرچه من هم مانند برادرم ابتدا کریستال می کشیدم ولی خیلی زود به مصرف کراک آلوده شدم و دیگر نمی توانستم به خوبی دوستانم راه بروم و ضایعات جمع کنم! این بود که یک روز صبح زود هنگامی که در کوچه و خیابان سرگردان بودم ناگهان چشمم به یک دستگاه پژو ۴۰۵ افتاد که در مکان تاریکی پارک شده بود.
در یک لحظه وسوسه سرقت به سراغم آمد و تصمیم گرفتم به اموال داخل خودرو دستبرد بزنم و با فروش آن ها کراک تهیه کنم اما وقتی در خودرو را گشودم و داخل آن را برای یافتن شیء با ارزشی جست وجو می کردم ناگهان فریاد صاحب خودرو را شنیدم که به طرف من می آمد. با دیدن مالک خودرو خیلی ترسیدم و از آن جا فرار کردم ولی او رهایم نکرد و همچنان به دنبالم می دوید تا این که نیروهای گشت کلانتری از راه رسیدند و مرا دستگیر کردند.
حالا هم به شدت از این که برای اولین بار قصد سرقت داشتم پشیمان هستم و می خواهم برای ترک اعتیادم به مرکز ترک اعتیاد اجباری بروم. با آن که بیشتر از ۲ سال است که به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارم اما باز هم نمی خواهم به سرنوشت برادر بزرگ ترم دچار شوم و همه مرا طرد کنند…