نگاهی روانشناسانه به یک پست پربازدید در شبکههای اجتماعی که مدعی شده: «اگر تو براش گل نخری، یکی دیگه می خره…»
نویسنده : دکتر نگار مظلومحسینی | روان شناس بالینی
«تو نبریش بیرون یکی دیگه میبره… تو واسش وقت نذاری یکی دیگه میذاره… تو دلشو بشکنی یکی دیگه بهدست میاره… ». شاید شما هم این پست را در شبکههای اجتماعی دیده باشید که در ظاهر ژست حرف درست گرفته ، اما این دلایل و توجیه های مطرح شده نباید به زن یا شوهری اجازه بدهد که به دیگری خیانت کند.
چرا ازدواج میکنیم؟
وقتی با محتوایی مانند این نوشته مواجه میشویم در وهله اول باید از خود بپرسیم من چرا ازدواج کردم یا قصد آن را دارم؟ هدف من از وارد شدن به رابطهای بلند مدت و متعهدانه چه بوده است؟ چه موضوعی باعث شد که در این زمانه پر از تنش روانی خود را درگیر چالشهای ازدواج کنم؟ قطعا هر فردی دلایل شخصی خود را برای ازدواج دارد و حتی دلایل رایجی مثل تداوم نسل یا آرامش یافتن برای افراد مختلف دارای اولویتهای متفاوتی است، اما تصور بودن در یک رابطه امن که در آن نیازهای افراد به محبت برآورده میشود و فرد به پشتوانه این رابطه امن میتواند با چالشهای زندگی مواجه شود، انگیزه بخش اقدام برای ازدواج است.
اهمیت احساس امنیت در زندگی مشترک
ازدواج مانند هر پدیده دیگری دارای فراز و نشیب است. هیچ رابطهای در هیچ زمان و مکانی نبوده است که دایم در حالت اوج خود باقی مانده باشد. هیچ رابطهای در دنیای واقعی وجود ندارد که دو طرف همیشه در حال محبت کردن به هم یا گل خریدن برای هم بوده باشند. حتی توجه کردن همسران به هم تابع عوامل زیادی مانند شرایط روحی، مالی و … است. با این حال، مهم ترین عاملی که باعث ماندگاری و کارکرد مناسب یک رابطه میشود، احساس امنیت روانی افراد در رابطه است. این که همسر شما احساس کند حتی در زمانی که درگیری فکری یا شغلی دارد، میتواند روی حضور و حمایت همسرش حساب کند و آرامشی که از رابطهاش می گیرد، کمک کننده برای حل مشکلاتش خواهد بود، دلگرمی بیشتری خواهد داشت در مقایسه با زمانی که همسرش هر روز برایش گل بخرد یا او را بیرون ببرد! احساس امنیت در رابطه به این معنی است که فرد احساس کند با فردی همسفر است که همانطور که در لحظات خوشی در کنار هم هستند در لحظات سختی هم همراه و پشتیبان هم هستند نه این که به محض مواجهه با اولین بیتوجهی با فرد دیگری جایگزین می شود!
چرخه اشتباه تغییر همسر
رابطه متعهدانه یعنی زمانی که زندگی مشترک دچار مشکل شد بتوان نگاه تحلیلی به ارتباط زوج ها داشت و آن را آسیبشناسی کرد. اگر مشکل قابل حل است آن را حل کرد و اگر قابل حل نیست کمک حرفهای گرفت، اما اگر قرار باشد با هر مشکلی شریک زندگی را عوض کرد این چرخه هیچگاه متوقف نمی شود! شما با فردی ازدواج میکنید، به مشکل میخورید، شریک زندگی خود را عوض میکنید، مجدد به مشکل میخورید و … . این نگاه به ازدواج که به محض این که نیازهای من در رابطه برطرف نشد این حق را برای خودم قائل باشم که با فرد دیگری وارد رابطه شوم، نگاهی نابالغانه و خودمحورانه است و باعث ایجاد اضطراب در شریک زندگی ما میشود. بهتر آن است که به جای این نگاه، فضای درک متقابل، اراده برای حل مشکلات موجود در رابطه و همراه بودن با هم حتی در سختیها در رابطه حاکم باشد.