حیدری و نعمتی به طور دایم بر سر مسایل کوچک و بزرگ با هم درگیری و زد و خورد داشتند. مهم ترین محل برخورد حیدری ها و نعمتی ها در مراسم و هئیت های تاسوعا و عاشورا بوده که محلی برای نمایش قدرت دو گروه در سطح شهرها محسوب می شد
حیدری، نعمتی نام «دو گروه» بوده است (که به حیدری لَر و نعمتی لَر معروف هستند) و از زمان صفویه تا دهههای اخیر در اکثر شهرهای ایران حضور داشتهاند و اغلب با هم درگیر بودهاند.
در اصطلاح جنگهای حیدری، نعمتی به درگیریهایی در جوامع مدنی اطلاق میشود که منشأ منطقی درستی ندارد و سرچشمه گرفته از تعصبات عوام است.
طبق سنت دیرینه، عزاداری محلات ششگانه اردبیل در دهه اول محرم، از زمان صفویه آغاز شده و تاکنون ادامه داشته است.
گروه نعمتی از پیروان شاه نعمت الله، ولی بود که صوفی و شاعری سرشناس در کرمان بوده است. نام حیدریها احتمالاً ازسلطان قطبالدین حیدر تونی گرفته شده است. هرچند شاه نعمت الله، ولی پیرو اهل سنت بود، اما پیروان او در اوایل صفوی به شیعه گرویدند و با این سلسله متحد گردیدند. میر حیدر، اما شیعه دوازده امامی بوده است. مکتب عرفانی این دو صوفی به عنوان دو قطب مخالف حدود دو نسل پیش از ظهور صفویه در ایران وجود داشت و به نظر میرسد که مریدان این دو مکتب در میان شهروندان تبریز اولین پایتخت صفویه گسترش یافتند. ریشه دشمنی این دو گروه با یکدیگر احتمالاً ریشه در اختلافات و درگیریهای فرقهای بین شیعه و سنی دارد. هرچند حیدریه حتی پیش از ظهور صفویه افول کردند و سلسله نعمتیه نیز در زمان شاه عباس به هند رفت، اما بذر اختلافات و درگیری بین جوامع شهری صفوی گسترش یافت و در این جوامع باقیماند و نام خود را بر گروههای درگیر شهری باقی گذاشت. هر چند اطلاق نام حیدری و نعمتی به این گروههای درگیر شهری تنها یک نام گذاری صرف بوده است.
وجود ساختار حیدری، نعمتی در ساختار اجتماعی شهرهای قدیم نیز از جمله مسائلی بوده که از نظر ذهنی، افراد ساکن در محلههای مختلف را از هم جدا میکرده است. زهرا غزنویان مینویسد: «گویا شاه عباس صفوی برای حفظ و تقویت روحیه جنگاوری شهرنشینان، به ساختار حیدری – نعمتی در شهرها دامن میزده است. بر طبق این ساختار، محلههای شهری به دو دسته حیدریها و نعمتیها تقسیم میشده اند. حیدریها از هواداران «شیخ حیدر» که از اجداد سلسله صفویه محسوب شده بوده اند و نعمتیها نیز خود را به «نعمت الله»، از پیران مورد احترام ترکمنهای آق قویونلو منسوب میدانسته اند. گفته میشود شاه عباس از این تقابل تاریخی استفاده کرده و شهرها را از نظر قوای نظامی آماده نگه میدارد.».
اما برخی پژوهشگران و مورخین چنین ادعایی که این رسم توسط شاهان صفوی به خصوص شاه عباس صفوی به وجود آمده است را رد میکند. به گفته جان پری، هر چند شروع این دودستگی از پیش از دوران صفوی آغاز شدهاست، اما به نظر میرسد که دسته بندیهای حیدری و نعمتی با عنوان رسمی مربوط به دوران صفوی شناخته شده و رسوم و آداب حاکم بر ایران در دوران صفوی باعث اشاعه یافتن آن شده است.
تقسیم بندی حیدری و نعمتی در بسیاری از شهرهای ایران از اواخر قرن نهم هجری قمری در ایران عصر صفوی تا دهههای اخیر وجود داشتهاست. این گروهها هر کدام در بخشی مجزا از شهرها ساکن بودند و همیشه دشمنیها و رقابت بین این دو گروه وجود داشت. اختلافات حیدری و نعمتی، گاه به دعواها و نزاعهای جمعی بزرگی در شهرهای ایران منتهی میشد. معمولاً ریشه این نام و دلیل دشمنی با جناح مخالف برای اعضای دو گروه ناشناخته بوده است. در بعضی نقاط دامنه افراد این دو گروه از شهرها به دهات مجاور کشیده میشدهاست. درتعطیلات عمومی، یکی از این دو دسته به دسته دیگر حمله میکرد تا برتری خود را برقرار سازد.
در سایر روزها لوطیها و کشتی گیران یک گروه، گروه دیگر را به مبارزه میطلبیدند. در زمان اعیاد مذهبی خشونت بین این دو گروه همواره مورد انتظار بود و در ایام سوگواری امام سوم شیعیان، کار، گاه به درگیریهای خونباری میکشید.
آنان حیدری و نعمتی به طور دایم بر سر مسایل کوچک و بزرگ با هم درگیری و زد و خورد داشتند. مهمترین محل برخورد حیدریها و نعمتیها در مراسم و هئیتهای تاسوعا و عاشورا بوده که محلی برای نمایش قدرت دو گروه در سطح شهرها محسوب میشد. سرجان ملکم در جریان سفرهای خود میگوید که این دو دسته نسبت به هم حسادت شدیدی داشته اند و در روزهای محرم به هیئتهای هم حمله و با تخریب اموال یکدیگر خرابکاری میکرده اند. او اشاره میکند که این نزاعها اغلب جدی بوده است و بسیاری از مردم جان خود را از دست میدادند. مردم محلی قربانیان این درگیریها را «هدیه ای» به پروردگار میدانسته اند.
تاریخ آئین دسته جات محلات ششگانه اردبیل و توابعدر مورد پیشینه این نام، لمبتون مینویسد: «شهر شیراز در دوران صفویه دو گروه رقیب را در خود جای داده بود. حیدریها که پیرو شیخ حیدر صفوی بودند و در شرق شهر سکنی داشتند و نعمتیها که در غرب شیراز ساکن بودند و پیرو شاه نعمتالله، ولی بودند. در زمان کریم خان زند شیراز یازده بخش داشت که پنج تای آنها بخشهای حیدری، پنج تای آنها نعمتی و یک بخش متعلق به یهودیان بود. درگیریهای حیدری، نعمتی در شیراز در عصر قاجار ادامه داشته و از عوامل افول این شهر در این دوران بودهاست».
در سال ۱۵۷۱ یک جهانگرد ایتالیایی مینویسد: «که تبریز به نه محله تقسیم میشود که پنج محله به یک گروه و چهار محله به گروهی دیگر تعلق دارد و حیدری نعمتیها بیش از سی سال است که در دشمنی با یکدیگر به سر میبرند. در اردبیل هم این وضعیت از زمان شاه عباس بوده و این دو گروه همواره باهم دشمنی داشته اند».
به همین خاطر این دو به شش محله تقسیم شدند که سه محله به نعمتیها و سه محله به حیدری ها.
محلات ششگانه؛ طوی (تابار)، پیرعبدالملک و اوچدکان و اونچی میدان (گازران)، دروازه (عالی قاپو) و سرچشمه (چشمه باشی) هستند.
در عهد صفویه مناطق مسکونی شهرهای ایران به دو دسته حیدری و نعمتی تقسیم شده است که محلهای اردبیل نیز به تأسی از آنها به دو گروه حیدری و نعمتی تقسیم شده که محلههای طوی (تابار)، اوچدکان و پیر عبدالملک به همراه تمامی کوچهها و شعب تابعه منسوب به حیدری و محلههای گازران، سرچشمه و دروازه (عالی قاپو) به همراه تمامی کوچهها و شعب تابعه منسوب به نعمتی هستند.
محلات شش گانه اردبیل
اردبیل از شش محله تشکیل شده است که اولین محله آن محله مسجد گازران (اونچی میدان) است. مهمترین پایه نظم و ترتیب عزاداریهای اردبیل، تقسیم بندی محلات است. به این ترتیب که شهر اردبیل، از قدیم به شش محله تقسیم شده که سه محله حیدری است و سه محله نعمتی. در بین این محلات، یک محله نقش بزرگتر و یکی نقش میانه و دیگری نقش کوچکتر دارد.
محلات حیدری عبارت هستند از طوی (تابار) که برادر بزرگتر است، اوچدکان برادر متوسط و پیر عبدالملک برادر کوچک تر. در محلات نعمتی نیز، گازران برادر بزرگتر است و سرچشمه (چشمه باشی) برادر متوسط و عالی قاپو (دروازه) برادر کوچک تر. دیگر مساجد و محلات شهر به عنوان زیر شاخه این شش مسجد و محله طبقه بندی میشوند و هر کدام دسته عزاداری مشخص و مجزا دارند.
به عنوان مثال مساجد عباسیه، قاسمیه، اکبریه، چراغعلی شاه، شعبات تابعه محله گازران. مساجد محمدیه، خیرال، اقلیمشاه شعبات تابعه محله سرچشمه. مساجد منصوریه، باغمیشه، میرزابخشعلی شعبات تابعه محله دروازه یا عالی قاپو. مساجد پیرشمس الدین، پیرزرگر، مسجد جمعه، سیدآباد شعبات محله پیرعبدالملک. مساجد علی آباد، ابراهیم آباد شعبات تابعه محله اوچدکان؛ و مساجد نواب صفوی (قره دینک)، داشچیلار، شاه باغی (کوچه اسلامی) شعبات تابعه محله طوی میباشند. البته تعداد شعبات تابعه محلات بسیار زیادتر از مثالهای ذکر شده میباشد. به جز روز اول و نهم محرم و یک روز جمعه که ما بین این ده روز واقع میشود، هر روز دسته یکی از محلات ششگانه و شعبه هایش به بازار و خیابان میآیند که در ابتدا گازران، سپس سرچشمه، عالی قاپو، پیرعبدالملک، اوچدکان و طوی عزاداری میکنند. به معنی دیگر برادر بزرگتر نعمتی که همان گازران میباشد بازار را باز میکند و برادر بزرگتر حیدری که همان طوی میباشد در شب تاسوعا میبندد.
سابقاً اختلافاتی بین محله نعمتی و حیدری وجود داشته که با بر طرف شدن این اختلافات در دهههای اخیر عزاداریها نظم بسیار منسجم یافته است. قبل از حرکت این دستهها برای عزاداری در بازار شهر که از اهمیت خاصی برخوردار میباشد، اول بیرق بزرگ محله در جلوی دسته به حرکت در میآید. این بیرقها بعضاً بسیار قدیمی و عمر بیش از چند قرن را دارند و با دقت نگهداری شده اند. از جمله بیرق مسجد گازران که زر باف میباشد نادر شاه اهدا کرده است. پشت بیرق نیز بزرگان محله و علما با احترام و رعایت ردیف و ترتیب حرکت میکنند و بعد طبالها و دستههای سینه زن یا دسته زنجیر زن ها. زمانی که دسته یکی از محلات ششگانه حرکت کرد، پشت سرش شاخه هایش به ترتیب با همان ترکیب حرکت میکنند و از محلات بزرگ و راسته بازار میگذرند و وقتی به محله خود باز میگردند، مراسم پایان یافته و روز دیگر نوبت محله دیگر است.
به اعتقاد پیشکسوتان محلات اردبیل در خصوص محلات شش گانه حیدری و نعمتی از اول پیدایش تاکنون هست و این دو جریان برای دعوا و درگیری نبوده است، البته شاید در زمانهای قدیم درگیری و دعوا باهم داشته اند که در آن ریش سفیدان حیدریها میگفتند باید دسته جات ما باید به بازار بیاید و در طرف دیگر ریش سفیدان نعمتیها میگفتند که باید دسته جات ما باید به بازار بیاید محله اوچدکان در ده روز اول ماه محرم دو بار به بازار میآمد، روز اول و روز هفتم و محلات دیگر هم در روزهای دیگر که این باعث درگیری و اختلاف میشدکه بعداز گذشت چند سال، شخصی به نام «علی بهادری» به عنوان حاکم اردبیل منصوب میشوند؛ در اولین اقدام خود، محلات ششگانه را دور هم جمع میکند جلسهای تشکیل میدهد و به اهالی و ریش سفیدان این دو گروه میگوید هدف از تشکیل این جلسه پایان دادن به اختلافات و ایجاد آرامش و صلح در بین دو گروه است و در این جا میخواهم مراسم عزاداری و دسته جات این دو جریان را با اصول خاصی ترتیب میدهم و به قید قرعه، ترتیب عزاداری را مشخص کنم و در موقع انجام قرعه کشی، عموهایم از خدا میخواستندکه روز هفتم محرم به محله اوچدکان بیافتد و علی بهادری محلات ششگانه را تقسیم بندی میکند و میگوید روز اول ماه محرم دسته جات به بازار نیاید و از روز دوم دسته جات عزاداری به بازار بیایند و شروع عزاداری در بازار از روز دوم ماه محرم باشد و روز جمعه که بازار تعطیل میشود عظمت برگزاری عزاداری و دسته جات با باز بودن بازار است و براساس قرعه کشی، روز اول به محله اونچی میدان (گازران)، روز دوم محلهی سرچشمه، روز سوم محلهی عالی قاپو، روز چهارم محلهی پیرعبدالملک و پنجم هم محلهی اوچدکان و، چون روز هفتم ماه محرم که روز بسته شدن آب فرات است و سه بار قرعه کشی انجام میشود هرسه بار روز هفتم محرم به محله اوچدکان میافتد و محلات دیگر اعتراض میکنند، اما با انجام قرعه کشی برای سومین بار، قانع میشوند و روال برگزاری عزاداری به صورت دسته جات در بازار از همان زمان تا به امروز انجام میشود و آخرین دسته جات عزاداری هم مربوط به محلهی طوی است و بعد ازآن تاسوعا و عاشورای حسینی برگزار میشود.
منبع: کتاب صداهای ماندگار حسینی اردبیل: تألیف محمد اصغری کلاسر
شا ه اسما عیل وقتی وا رد تبریز شد مردم سنی تبریز تشیع را به مسخره گر فتند . رو ز بعد شا ه اسما عیل دستو ر داد تما م قلدر ها ی تبریز را شنا سا یی کنند و شب همه را گر فتند و رو ز بعد همه را لخت ما در زاد در وسط شهر به نما یش گذا شتند بعد احترا م شرو ع شد و تا به امروز مرد م تبریز مردم ار دبیل را قبول نخوا هند کرد.
کو ه سا وا لا ن آ تشفشا ن است که الا ن خا مو ش است و لی این کو ه این وضع را تحمل نخو ا هد کرد و آ تش فشا ن خوا هد کرد و مر دم اردبیل خو اهند سو خت به خا طر یک ملتی که به شهر شان بروی حتی آ درس یک مغا زه را به تو نمی دهند در تبریز بک نفر به گدا پو ل نمی دهد کمک به ضعیف معنی ندا رد
و هم زبا ن آذری ها هستند و لی نسل و فر هنگ دیگری هستند که الا ن هم نو کر اردو غا ن شده اند شا ه عبا س یک بنا در تبریز درست نکرد و تما م بنا ها ی مهم را در اصفها ن و کا شا ن و شیراز در ست کر د و به عرا ق رفت و حرم اما ما ن شیعه را بنا کر د – حا ل بعد از جنگ چا لدرا ن تما م مردا ن غیو ر ار دبیل که ۷ طا یفه قز لبا ش بو دند شهید شدند و مر دمی که به اردبیل مها جرت کردند بی فرهنگ و حسو د و جا هل بو ند و شا ه عبا س دو گر و ه نعمتی و حیدری را درست کرد چون دیگری قزلباشی نبود و مردم مها جر وجا هلی بودند که نوه ها ی این نسل را در انقلا ب اسلا می دیدیم چه جها لت و فسا د ها یی در ار دبیل کر دند که نمو نه اش ملا مسا یلی و ملا بیدا ر و ملا ننه کرا ن بو دند و چو ن در جنگ شر کت کر دند قهر ما ن شدند – حا ل مردم ار دبیل به عشق به ابو الفضل ع معرو ف هستند از فرهنگ قزلبا ش ها ست که در چا لدرا ن جا ن خو د را دا دند و ایرا ن را تشکیل دا دند و متا سفا نه بعد از چا لدرا ن قشو ن قزلباش تدریجی اسیر فساد و حسا دت و شاه با زی و جها لت شد و غزنویا ن
خیلی را حت فا تحه را خوا ندند و مر دم قورومسا ق تبریز حا کم شدند.