http://didshahr.ir/247312

01:11 :: 1402/03/15

در گفت‌وگویی تحلیلی با دکتر مسعود رضایی و دکتر جواد منصوری، پژوهشگران تاریخ معاصر به دلایل ممتازبودن قیام ۱۵ خرداد نسبت به حرکت‌های پیش از آن و نقش بی‌بدیل امام خمینی(ره) در جاودانگی این قیام بزرگ پرداخته‌ایم.

خمینی

جواد نوائیان رودسری 

قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ یکی از تأثیرگذارترین وقایع در تاریخ معاصر ایران است. دفاع مردم از ساحت مرجعیت دینی و به میدان آمدن توده‌های مذهبی جامعه، اتفاقی بود که دستگاه امنیتی رژیم به هیچ‎وجه نتوانسته‌بود آن را پیش‌بینی کند. علت این مسئله نیز، عدم آشنایی دقیق و صحیح مقامات اطلاعاتی رژیم شاه، با ساختارها و علقه‌های مذهبی‌ای بود که باعث ایجاد پیوندهای ناگسستنی و پایدار، میان مردم و علمای دینی می‌شد. واقعیت این است که وقتی در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، فریاد «یا مرگ یا خمینی»، در قم و تهران طنین انداخت و مردم خشمگین تا نزدیکی‌های کاخ شاه پیش آمدند، رژیم دچار یک غافلگیری عجیب شد.

حسین فردوست، دوست و ندیم شاه، در خاطراتش تحلیل نسبتاً دقیقی از دلایل این غافلگیری به دست می‌دهد. او می‌گوید: «در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نکته‌ای که بدواً باید متذکر شوم، ناآگاهی عجیب مسئولین اطلاعاتی و امنیتی کشور و شخص محمدرضا از حرکت‌های مردمی بود.

در آن زمان محمدرضا مسئله روحانیت را جدی نمی‌گرفت و خطر تیمور بختیار (نخستین رئیس ساواک) را برای سلطنت خود بیشتر از مردم می‌دانست!» باور شاه و اطرافیانش این بود که نهاد مرجعیت، به عنوان تنها نهادی که می‌تواند در متشکّل کردن مردم مؤثر باشد، بعد از رحلت آیت‌ا…العظمی بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، عملاً توانایی خود را از دست داده‌است و به دلیل فقدان تمرکز قدرت در دست یک نفر، قادر نیست به سازمان‏دهی توده‌ها علیه رژیم بپردازد.

این تحلیل عجیب و ناشیانه، البته برخاسته از همان ناآگاهی از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران بود. شاه تا آخرین روز حضورش در ایران نیز، نتوانست به درستی این قدرت را بشناسد و هر وقت بحث اعتراضات مردمی را به میان می‌آورد، از «مارکسیست‌های اسلامی» سخن می‌گفت و آن‎ها را دشمن اصلی خود در این عرصه می‌دانست. شاید تصور این‌که یک مرجع تقلید شیعه بتواند در فضای سیاسی آن روز به نقش‌آفرینی قدرتمندانه بپردازد و دکترینی مستقل از جریان‌های سیاسی موجود ارائه کند، برای او و نظریه‌پردازانش سخت بود؛ اما این عدم توانایی درک شرایط، تأثیری در حرکت رو به جلو نهضت اسلامی نداشت.

قیام ۱۵ خرداد، با تمام اتفاقاتی که رژیم تا آن روز به چشم دیده بود، فرق می‌کرد؛ یک حرکت کاملاً مذهبی و خالص که نمی‌شد در آن ردّپای ائتلاف جریان‌های گوناگون را دید؛ قیامی خودجوش و مطابق با تعالیم و دیدگاه‌هایی که ریشه‌ای ۱۳ قرنه در سرزمین ایران داشت و البته، یک رهبر خاص، با شخصیتی کاملاً متفاوت نسبت به روحانیون مبارزی که تا آن روز، در برابر رژیم پهلوی قد علم کرده‌بودند.

قیام ۱۵ خرداد کاملاً خالص بود

گفتیم که قیام ۱۵ خرداد، از هر نظر، یک پدیده خاص و جدید در تاریخ ایران محسوب می‌شود؛ اتفاقی که به قول دکتر مسعود رضایی، پژوهشگر تاریخ معاصر، «یک قیام کاملاً خالصِ دینی و مذهبی بود».

او بعد از ذکر این نکته و در توضیح آن، می‌افزاید: «قبل از قیام ۱۵ خرداد، شاهد وقایع مربوط به ملی شدن صنعت نفت، حوالی سال ۱۳۲۹ش هستیم؛ آن‌جا فقط نیروهای مذهبی فعال نبودند؛ ملی‌ها و برخی جریانات دیگر هم حضور داشتند و همه برای رسیدن به هدف تلاش کردند و نفت ملی شد؛ ولی در ادامه مسیر، این گروه‌ها به دلایل مختلف، از هم جدا شدند و بعضاً در برابر یکدیگر قرار گرفتند و متأسفانه نهضت در انتهای کار به کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ختم شد.» رضایی ادامه می‌دهد: «اما در قیام ۱۵ خرداد، مبنای حرکت اسلام و تعالیم اسلامی بود. پشت حرکت مردم، تفکرات اسلامی و شیعی قرار داشت که امام خمینی آن‎ها را با زبان ساده برای مردم تفسیر می‌کرد. این‌جاست که می‌بینید، افرادی که به دنبال حرکت جدید می‌روند، همگی نیروهای مذهبی هستند. این‌جا دیگر خبری از کمونیست‌ها یا جریان ملّی‌ها نیست.

کمونیست‌ها حتی در جریان انقلاب سفید شاه، به تغییراتی که محمدرضا پهلوی با هدایت آمریکایی‌ها، به دنبال اجرای آن بود، روی خوش نشان دادند. ملّی‌ها هم در جریان قیام، به دنبال امام و نهضت اسلامی او حرکت نکردند. بنابراین، فقط مذهبی‌ها با نهضت همراه شدند و با آن پیش آمدند.» رضایی در ادامه سخنانش، به محتوای اعتقادی قیام هم گریزی می‌زند و به نکته مهمی اشاره می‌کند: «حرکتی که امام سازمان‎دهی می‌کند و مردم با آن همراه می‌شوند، از نظر اعتقادی هم یک حرکت کاملاً اصیل است. شما در دیدگاه‌های امام، نه رد و نشانی از تفکرات مارکسیستی می‌بینید که در آن زمان بازارش در سطح بین‌المللی حسابی داغ بود و نه خط و ربطی بین این دیدگاه‌ها با تفکراتی که در انقلاب کبیر فرانسه و امثال آن دنبال می‌شد، پیدا می‌کنید. این ویژگی، مهم‎ترین ویژگی‌ای است که نهضت ۱۵ خرداد را از دیگر قیام‌ها و جریان‌ها متمایز می‌کند.»

یک قیام فراگیر و غیرقابل سرکوب

دکتر جواد منصوری، از فعالان شناخته شده دوران انقلاب و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در تحلیل آن‌چه باعث ممتاز بودن قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تاریخ ایران می‌شود، ابتدا به مرور حوادث آن دوران می‌پردازد و می‌گوید: «پیش از وقوع قیام ۱۵ خرداد، رژیم شاه در دوم فروردین سال ۱۳۴۲، با حمله به مدرسه فیضیه، به دنبال مرعوب‎کردن علما بود. دلیل آن هم مربوط می‌شد به مخالفت امام خمینی و تعدادی از مراجع با لایحه معروف انجمن‌های ایالتی و ولایتی.

به اعتقاد من، رژیم احساس کرده‌بود که حرکتی درحال شکل‌گیری است، اما گمان می‌کرد که با این سرکوب، می‌تواند جلوی پیشرفت آن را بگیرد و مانع گسترش آن در جامعه شود. آن‎ها بعد از آن کشتار، جو رعب و وحشت را پایدار نگه داشتند و با فرا رسیدن ماه محرم، وعاظ را تهدید کردند که کسی از آن‎ها حق صحبت درباره شاه، اسرائیل و در خطر بودن اسلام را ندارد. اما اقدام امام خمینی در عصر عاشورا، رژیم را غافلگیر کرد؛ ایشان در آن سخنرانی مشهور، هم به اسرائیل تاخت، هم شاه را محکوم کرد و هم به طور ضمنی، خواستار سقوط رژیم پهلوی شد؛ یعنی امام خمینی، در جریان سخنرانی دو روز قبل از قیام ۱۵ خرداد، عملاً از مقام یک معترض به وضع موجود، به مرحله رهبری نهضتی تغییر وضعیت داد که مبنای طرح و ارائه آن، اصول اساسی اسلام بود.

این مسئله برای رژیم شاه قابل پیش‌بینی نبود، همان‌طور که قیام ۱۵ خرداد را هم، در آن حجم و گستره، نتوانستند پیش‌بینی کنند.» منصوری معتقد است که اقدام رژیم برای سرکوب وحشیانه قیام ۱۵ خرداد، در ادامه همان روند ارعاب صورت گرفت، اما باز هم رژیم در تشخیص عمق راهبردی این اقدام، دچار اشتباهی فاحش شد: «در ۱۵ خرداد، بذر نهضتی ریخته شد که به انقلاب انجامید؛ یک شروع قدرتمندانه رقم خورد.

هرچند که ظاهراً رژیم در سرکوب مردم موفقیتی به دست آورد، اما ۱۵ سال بعد، همه فهمیدند که آن قیام، اصولاً سرکوب نشده و بلکه قابل سرکوب هم نبوده‌است.» او می‌افزاید: «۱۵ خرداد یک قیام فراگیر است؛ همه مردم در آن حضور دارند، منظورم از همه، همه اصناف و اقشار جامعه است، همه هستند و وجه اشتراک و نقطه تفاهم آن‎ها اسلام و اعتقاد به یک رهبر قدرتمند به نام آیت‌ا…العظمی خمینی است. به دلیل همین تأثیرگذاری، امام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در سخنرانی‌ها، قیام ۱۵ خرداد را مبدأ انقلاب معرفی ‌کرد.»

ریشه‌های یک موفقیت بزرگ

تردیدی نیست که در جریان قیام ۱۵ خرداد و شکل‌گیری نهضت اسلامی که ۱۵ سال بعد، به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، رهبری امام خمینی(ره) نقشی بی‌بدیل و کاملاً تأثیرگذار داشت. پیش از قیام ۱۵ خرداد (حدود یک دهه قبل از آن)، جامعه ایران شاهد مجاهدت‌ها و مبارزات علمایی مانند آیت‌ا… کاشانی و شهید نواب صفوی بود؛ ۵۷ سال قبل از این قیام هم، مراجع و علمای بزرگ نجف و تهران، از نهضت مشروطه حمایت کردند و آن را به نتیجه رساندند؛ اما هیچ کدام از آن‎ها، به موفقیتی که امام(ره) به دست آورد، نرسیدند.

قیام‌ها و نهضت‌های پیشین، یا دچار استحاله شدند و به دست اغیار افتادند یا با کودتایی وابسته به دولت‌های استعماری، اسیر ناکامی شدند و به بن‌بست رسیدند؛ اما آن‌چه امام خمینی(ره) در سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ آغاز کرد، به چنین عاقبتی دچار نشد.

راز این پیروزی و توفیق چه بود؟ دکتر مسعود رضایی معتقد است: «امام به لحاظ جایگاه مذهبی و دینی، شخصیتی برجسته بود و افرادی مانند مرحوم آیت‌ا… کاشانی و شهید نواب صفوی با ایشان قابل مقایسه نبودند؛ هرچند که آن بزرگان هم، تلاش بی‌وقفه‌ای در مسیر مبارزاتی خود داشتند.

امام از وزانت و جایگاه علمی و حوزوی برجسته‌ای برخوردار بود و با هوشیاری خاصی که داشت، از توانایی‌های شگفت‌انگیزی برای هدایت و مدیریت نهضت برخوردار بود.» او پس از بیان این موضوع، به نکته‌ای بسیار مهم و راهبردی اشاره می‌کند که به نظر می‌رسد، یکی از دلایل اصلی توفیق امام(ره) در مسیر به پیروزی رساندن نهضت اسلامی باشد: «یکی از مهم‎ترین ویژگی‌های مدیریت امام در این مسیر آن است که ایشان، محتوا و نتایج قیام را با دیگر گروه‌ها به اشتراک نگذاشت.

او برخلاف مرحوم کاشانی یا شهید نواب صفوی که ناچار بودند برای پیشبرد نهضت، با جریان‌های دیگر ائتلاف داشته‌باشند، کاملاً مستقل عمل کرد و اجازه ورود ناخالصی به نهضت اسلامی را نداد.» رضایی به نکته مهم دیگری هم در این زمینه اشاره می‌کند: «باید توجه داشته‌باشیم که نهضت امام خمینی از آغاز تا رسیدن به پیروزی، حدود ۱۵ سال طول کشید و این مدت، به امام فرصت تقویت آگاهی‎بخشی عمومی مردم و ایجاد درک مناسب از نهضت را به آن‎ها، داد.»

دکتر جواد منصوری، در تحلیل دلیل توفیق امام خمینی(ره)، دلایل دیگری را مطرح می‌کند؛ او می‌گوید: «نخستین دلیل موفقیت امام را باید در متفاوت بودن شرایط اوایل دهه ۱۳۴۰، با دوران قبل از آن جست‌وجو کنیم. آگاهی مردم در این دوره، نسبت به قبل بیشتر است و شکست‌ها و ناکامی‌ها باعث افزایش تجربه شده است. از سوی دیگر، جوانان تحصیل‎کرده در جامعه حضور فعال‌تری دارند و همین‌ها، در ارتباط با نهضت‌های استقلال‌طلبانه خارج از کشور هستند و وقتی نهضت آغاز می‌شود، از ظرفیت موجود به نحو احسن استفاده می‌کنند.

موضوع دیگر، توجه دقیق امام خمینی به تجربیات گذشتگان است. شما اگر نگاهی به سخنرانی‌های ایشان بیندازید، می‌بینید که امام، کاملا با سرگذشت و فرجام جریان‌هایی مانند مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت آشناست و از این تجربه‌ها، به‎خوبی در جریان نهضت اسلامی استفاده می‌کند. از طرفی، در بررسی دلایل موفقیت، نباید از ویژگی‌های خاص شخصیتی امام که نقش مهمی در این پیروزی داشت، چشم بپوشیم و شاید بتوانیم، مهم‌ترین دلیل این توفیق را، شخصیت ویژه امام خمینی بدانیم.»

  • لینک کوتاه
  • https://savalankhabar.ir/247312

اشتراک این خبر :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *