رامتین ولیپور
در دهه ۷۰ سه چهار هفته نامه در اردبیل منتشر میشد که برای سطر به سطر آن، باید پاسخگو میبودید. امروز هزاران هفتهنامه، روزنامه، ساعتنامه، دقیقهنامه و ثانیهنامه توسط یکایک شهروندان استان در کانالها و گروههای فضای مجازی منتشر میشود آن هم بدون تایید محتوا و بدون هیچ پاسخگویی به اهانتها و شانتاژهای ذکرشده در آنها.
سه چهار نفر دست در دست هم میدهند و با چنگزدن به سوژههای مختلف، ذهن مردم یک شهرستان و حتی یک استان را به اغتشاش میکشانند. با ادامه این روند، آبرو و شخصیت هیچ کسی از این گزند در امان نخواهد بود و مهاجرت نخبگان حتمی است.
در دو ماه اخیر دو بار به اردبیل و مغان برف باریده و عدهای تروریست(ترور شخصیت)، با هدف تخریب شخصیت شهرداران و مدیران محلی و استانی، چنان بحراننمایی کردند که انگار همه مسئولین غافلگیرند و درخوابند و بیخیال مردم هستند.
خیابانها و جادهها برفروبی میشوند و چند ساعت بعد برف و کولاک، مجددا” راهها را میبندد. آنگاه عدهای تروریست، نه تنها بازگشایی اول را گزارش و قدرشناسی نمیکنند بلکه انسداد دوم راهها را خواب و غافلگیری مسئولان اعلام میکنند.
تروریستهای رسانهای کلیپ ۳۰ ثانیهای از گرفتاری خودرو در جاده پخش میکنند و تیتر میزنند که مردم گرفتارند و مسئولین در خواب غفلت. در حالی که همان مسئول چند کیلومتر آنطرفتر در حال رهاسازی خودروهای گرفتار در برف و بوران است.
ببینید که عمق فاجعه تا چه اندازه است؟ مسئول چند روز است که دو ساعت نخوابیده و لحظه به لحظه در حال خدمترسانی است، در همان لحظه تروریست رسانهای در حال ترور شخصیت وی است. واقعا” چقدر سخت شده است خدمت به مردم و در عین حال حفظ روحیه خدمت با وجود این همه تهمت و تخریب.
مسئولی میگفت: به مرد و زنی در جاده گفتم که بخاطر کولاک، مسیر را ادامه ندهید. خانم به من توهین کرد و حرکت کردند. نیم ساعت بعد تماس گرفتند که دو نفر در شرایط سختی گرفتار شدهاند و اگر نجات ندهید میمیرند. رفتیم به سراغشان و دیدیم که همان خانم توهینکننده در برف گرفتار شده است…
همان مسئول، مظلومانه بیل و پارو به دست گرفته و آن زن و مرد را نجات داده است.
و تروریستهای رسانهای هم در جای گرمی نشسته و قهوه خوردند و علیه آن مسئول، اغتشاش ذهنی راه انداختند.
فضای مجازی در سایه فعالیت تروریستها، شبیه توالت عمومی بینراهی شده است.
سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی باید هوشیار باشند که اغتشاش ذهنی به مراتب خطرناکتر از اغتشاش عینی است. اغتشاش ذهنی از یک طرف اعتماد و امید و حس قدرشناسی و شکرگزاری مردم را نابود میکند و از طرف دیگر روحیه خدمتگزاری مسئولین را.