تیپ گوتیک و استایل خاص گاثاستایل که بهدلیل رنگهای تیره، المانهای مرموز و وحشتآورش بین برخی نوجوانها محبوب شده، از کجا آمدهاست و آیا باید نگرانش بود یا خیر؟
گفتوگو با یک گاثاستایل درباره شناخت و درک او از این سبک
گاث یعنی تفاوت!
ساینا ۲۰ساله است، دانشجوی زبانایتالیایی و ساکن اهواز. با او در گروه تلگرامی هواداران گاث آشنا میشوم. ساینا تنها کسی است که حاضر به گفتوگو میشود، دلیلش را درخلال مصاحبه میفهمم؛ قضاوتها و بازخوردهای منفی دیگران درباره استایلش. استایلی که چنین تعریفش میکند: زیبایی، تفاوت، آزادی.
چطور با گاث آشنا شدی؟
از اواسط دوران دبستان، بهواسطه چند آرتیست و گروه موسیقی با گاثاستایل آشنا شدم البته آن موقع آشناییام صرفا از جنبه ظاهری بود و نمیدانستم «گاث» دقیقا چیست.
استایل گاث چه جنبههایی از زندگیات را تحتتأثیر قرار دادهاست؟
گاث، ترکیبی است از زیبایی و تیرگی . درواقع بهمعنی زیبا دانستن تاریکی است، برخلاف تصور عموم که سیاهی را منفی و زشت میدانند، البته این نگرش در همه هواداران گاث وجود ندارد، بعضیها صرفا دوست دارند ظاهر گاثیک داشتهباشند اما برای من چیزی فراتر از پوشش است. من سبک موسیقی ویژه این استایل یعنی راک و متال را دنبال میکنم، شاخهای از هنر نقاشی را میپسندم که دارک باشد و در محیط زندگیام هم لوازم دکوری و رنگبندی تیره را بهکار میبرم.
این ترجیحات، رفتارت را هم تغییر دادهاست؟
این استایل من را انعطافپذیرتر کردهاست؛ راحتتر میتوانم انسانهای مختلف، با طرز پوشش و تفکر متفاوت را درک کنم. یکی از دلایلش شاید این باشد که خودم واکنشهای منفی زیادی از دیگران دریافت کردهام، برای همین یاد گرفتهام که به پوششها و طرزفکرهایی که شبیه خودم نیستند، احترام بگذارم اما اگر منظورتان تغییر رفتار منفی است، باید بگویم نه، چنین تغییری در من ایجاد نشدهاست. خیلیها تصور میکنند استایل گاث مساوی با انزوا و اجتماعگریزی است اما من اینطوری نیستم. بهنظرم این تصور بیشتر کلیشه است تا واقعیت. اگرچه ممکن است عدهای از گاثاستایلها چنین ویژگیهایی داشتهباشند اما یک قاعده و قانون نیست.
از واکنشهای منفی که دریافت کردی، بگو.
راستش بیشتر واکنشها منفی است؛ «شیطانپرستی؟»، «سیاه پوشیدی! مگه عزاداریه؟»، «چقدر ترسناکی!»؛ نظر خانواده هم درباره استایل موردعلاقه من چندان مثبت نیست. البته مخالفتشان را خیلی شدید مطرح نمیکنند، مثلا میگویند اگر اینطوری آرایش نکنی، خوشگلتری!
صورتهایشان رنگپریده و لبهایشان کبود است و لباسهای تیرهشان را با زیورآلات فلزی و چرمی عموما ترسناک تزیین میکنند؛ صحبت از گریم شخصیتهای یک فیلم آخرالزمانی نیست، درباره طرفداران «گاثاستایل» حرف میزنیم. جوانها و نوجوانهایی که در همهجای جهان و ازجمله ایران، با درآمدن به شکلوشمایلی خاص قصد دارند تعلق خود را به گروهی نشان بدهند که هنجارهای اجتماعی را نمیپذیرد و از نمایش وجه تاریک زندگی ابایی ندارد.
«گاثاستایل» که «گاثیک»، «گوتیک» و گاهی بهاختصار «گاث» هم نامیده میشود، با تمایل به رنگهای تیره و المانهای مرموز و وحشتآور، راه خود را از کسانی که از اصول جامعه پیروی میکنند، جدا میکند و تمایزش را به رخ میکشد. خواندن داستانهای هراسآور، اعتقاد به نیروهای متافیزیکی و بهچالش کشیدن باورهای بنیادین و قواعد پذیرفتهشده، بعضی از مشخصههای این سبک زندگی است که البته شاید بین نوجوانان ایرانی بیشتر محدود به ظاهر باشد تا نوعی نگاه به زندگی.
رد جنبش گوتیک را باید در قرنهای ۱۸و۱۹ پی گرفت؛ وقتی که ژانر گوتیک-راک در موسیقی انگلستان مشهور شد و آنقدر طرفدار پیدا کرد که چند دهه بعد راهش را به سینما، در آثار کسانی مثل تیم برتون، عکاسی و مد هم باز کرد. گوتیک کمکم از ژانر فراتر رفت و به خردهفرهنگ بدل شد؛ خردهفرهنگی که بر مفاهیمی چون مرگ، درد و رنج تمرکز می کند. این خردهفرهنگ چطور برخی از نوجوان های ایرانی را با خود همراه کردهاست؟ آیا پیروی نوجوانان از این سبک پوشش تیره، نگرانکننده است؟
مروری بر نمود سبک گوتیک در ادبیات، معماری، عکاسی و مد و توضیحی درباب راهیابیاش به زندگی نوجوانان
همیشه پای یک سلبریتی درمیان است!
گاث صرفا یک سبک لباسپوشیدن نیست و مظاهر آن را در شاخههای مختلف فرهنگ میشود پیداکرد. مشخصههای گوتیک، صرفنظر از تقدم و تأخر زمانی، در همه انواع هنر کم وبیش یکسان است؛ عکاسان پیرو سبک گوتیک اغلب شیفته ثبت کردن تصاویری از قبرستانها، بناهای سنگی دلهرهآور و عمارتهای ویران هستند. داستانهای گوتیک، دلهره و تمایل بشر به شر را بازتاب میدهند. برانگیختن ترس و تعلیق در خواننده و توسل به متافیزیک از اصلیترین ترفندهای نویسندگان گوتیک برای جذب مخاطب است؛ مراسم تدفین، معجونهای شیطانی و سوسو زدن شمع در تاریکی وهمناک شب، موتیفهای محبوب این نویسندگان است و عمدتا از عناصر تداعیکننده معماری گوتیک در آثارشان استفاده میکنند همانطور که در معماری گوتیک از حجاریها، قوسهای نوکتیز، طاقها و شکافها برای نشان دادن سایه استفاده میشود، ادبیات گوتیک هم رمزوراز، سایهها و تاریکیهای زندگی را هدف میگیرد.
اکنون که حالوهوای گوتیک را شناختید، برگردیم به «گاثاستایل» تا با جزئیات بیشتری از این سبک آشنا شویم. گفته میشود جزئیات این استایل از فرهنگ عزاداری ویکتوریایی اقتباس شدهاست. در آن دوره زنها با دامنهای پفی گیپور، حجمدار و مشکی در عزاداریها ظاهر میشدند. کلاههای بزرگی داشتند و آرایش مو و صورتشان تیره بود. آرایش غلیظ و اسموکی از عناصر مهم استایل گوتیک بهشمار میآید و پیرسینگ و تتو از الزامات آن است. اکسسوری شامل کلاه، چوکر (نوعی گردنبند)، جورابهای فیشنت، جمجمه و استخوانهای حیوانات است. مشکی، پرکاربردترین رنگ در استایل موردبحث، نماد مویه و عزاداری برای زندگی سراسر درد و رنج است.
اما این استایل چطور وارد زندگی نوجوانهای ایرانی شد؟ حدود سال ۲۰۰۰، گوتیک بهعنوان یک ترند به فشنشوها راه پیداکرد و توانست در دورههای مختلف با ایجاد تغییراتی باب طبع دنیای مد تا امروز به حیاتش ادامه دهد. خوانندهها، مدلها و هنرپیشهها در محبوب کردن این ترند نقش ویژهای دارند؛ آنها در مراسم فرش قرمز، موزیکویدئوها و مصاحبههای مطبوعاتی، گاث را به هوادارانشان نه صرفا بهعنوان یک سبک لباس پوشیدن بلکه در قالب نوعی سبک زندگی میشناسانند و همین موضوع نگرانیهای بیشتری را درباره جذب نوجوانان ایرانی به این تیپ ایجاد کردهاست.
نویسنده : الهه توانا | روزنامهنگار
منابع این بخش: مجله تصویرگران پویااندیش، مجله مادامد، rock-forte.com