پسرم می خواهد پول خودرو را به معشوقه اش بدهد

زن ۵۸ ساله گفت:  آخرین پسرم بعد از گرفتن دیپلم شاگرد راننده خودرو کامیون شد و به خاطر پشتکارش خیلی زود یک دستگاه کامیون خاور خرید. آن قدر خوشحال بود که سندکمپانی و عکس متن برگ سبز خودرو را در قاب انداخت و به دیوار چسباند.

او  کم کم زندگی مستقلی پیدا کرد و به همه شهرهای ایران سفر می کرد تا این که بالاخره عاشق دختری به نام فریده شد. وقتی ماجرای عاشقی و خواستگاری را مطرح کرد من و پدرش بدون تامل مخالفت کردیم اما پسرم هیچ کدام از استدلال های ما را نمی پذیرفت.

بعد مسافت و اختلاف فرهنگی مهم ترین دغدغه ما بود ولی این حرف ها به گوش پسرم نمی رفت. تا این که با سماجت و تهدید ما یک خودرو گرفت و ما را به خواستگاری آن دختر برد. اما آن ها خانواده خوبی بودند و فریده هم دختری باوقار و متین به نظر می رسید. انها هم مثل پسرم یک خودرو کامیون داشتند و سبب آشنایی پسرم با آن دختر همان خودرو کامیون بود.

خلاصه پسرم حرفش را به کرسی نشاند و ما مجلس عقدکنان کوچکی گرفتیم. دو سه روز بعد پسرم و عروسمان راهی شمال شدند چراکه فریده شرط مهم ازدواجش را سکونت در شمال کشور گذاشته بود به همین خاطر ما خیلی کم پسرمان را می دیدیم. فقط زمانی که با خودرو کامیون باری را برای شهرهای دیگر کشور می برد، چند ساعتی را به خانه ما می آمد.

حدود یک سال بعد از این ماجرا و در حالی که صاحب نوه زیبایی شده بودیم تازه فهمیدم پسرم خودرو کامیون را فروخته و با یک پراید مدل پایین در شهر  مسافرکشی می کند. اما روزی خبر رسید که عروسم سندکمپانی و برگ سبز خودرو پراید را به نام خودش ثبت کرده و به دنبال طلاق از عماد است.

وقتی پیگیر ماجرا شدم، تازه فهمیدم پسرم به خاطر اعتیاد شدید به موادمخدر صنعتی کارتن خواب شده و عروسم نیز عاشق خودش را از خانه بیرون انداخته است و او با داشتن سندکمپانی و برگ سبز خودرو توانست پراید را فروخته و حضانت نوه ام را نیز بگیرد.

به هرسختی بود عماد را پیدا کردم  اتاقی را به او دادم و همه چیز برایش فراهم کردم تا دوباره به زندگی بازگردد.

اگر چه همسرش نیز مدام تهدید می کرد که عماد را تحویل پلیس می دهد اما من سعی می کردم پسرم را نجات بدهم.مدتی بعد  برای پسرم دوباره یک خودرو گرفتیم تا با آن کار کند و همان درآمد اندکش را نیز به حساب بانکی همسرش واریز می کرد تا مبادا از او جدا شود. ولی بازهم به مصرف مواد مخدر ادامه داد.

شوهرم از ترس اینکه دوباره خودرو را بفروشد و صرف مواد مخدر کند، مدارک خودرو را به نام خودش کرد و وقتی پسرم اسناد را می خواست شوهرم ادعای گم شدن مدارک خودرو را می کرد تا با این دروغ دست از سرش بردارد.

اما او روز بعد نسبت به اعلام مفقودی مدارک خودرو در روزنامه اقدام کرد تا با گرفتن المثنی خودرو را بفروشد.

اکنون من و پدرش را تهدید می کند که اگر سهم الارث او را از منزل مسکونی مان ندهیم، خانه را به آتش می کشد. حالا نمی دانم این هم نقشه جدید عروسمان است یا اثرات سوء موادمخدری است که مصرف می کند.