هوسرانی پسر ۱۷ ساله به یک زن مطلقه
زن میانسال گفت: بعد از ۸ سال زندگی مشترک پسرم«بهبود» به دنیا آمد و به همین خاطر بیش از حد مورد توجه من و همسرم بود. وقتی کمی بزرگتر شد، هرچه اراده میکرد برایش فراهم می کردیم تا جایی که سن ۱۱ سالگی همسرم برای او موتور سیکلت خرید تا غرورش نزد همکلاسی هایش حفظ شود اما او به تحصیل هم اهمیتی نداد و در همان راهنمایی درس و مدرسه را رها کرد. همسرم که قصد داشت او را مستقل و به قول خودش مرد بار بیاورد، تلاش کرد تا حرفه ای برای آینده اش بیاموزد. این بود که او را به یکی از دوستانش سپرد که تعمیرگاه خودرو داشت.
«بهبود» در تعمیرگاه مشغول کار شد و همسرم حتی خودرو و مدارک آن را را به او داد تا در اینگونه مستقل شود.
خلاصه ما او را لای پر قو بزرگ کردیم ولی یک روز که من در منزل نبودم و گوشی تلفنم در خانه جا مانده بود زن جوانی که از همسایگانم است با من تماس می گیرد اما پسرم به تماس او پاسخ می دهد و این گونه روابط تلفنی و پیامکی بین آن ها آغاز شده بود.
آن زن جوان که مطلقه است به عقد موقت یکی از اهالی محل درآمده بود ولی به پسرم گفته است که فقط یک ماه دیگر از مدت عقد موقتش باقی مانده و دیگر دوست ندارد با همسرش به زندگی مشترک ادامه بدهد. وقتی من ماجرا را فهمیدم، نزد آن زن جوان رفتم و التماس کردم که دست از سر «بهبود» بردارد و به آینده خودش بیندیشد چراکه پسر من فقط ۱۷ سال دارد و باید در آینده با دختری ازدواج کند که حداقل هم سن و سال باشند! اما هنوز به خانه نرسیده بودم که «شیلا» با پسرم تماس گرفته و حرف های مرا به او انتقال داده بود. زمانی که وارد خانه شدم «بهبود» با عصبانیت لوازم منزل را شکست و ادعا کرد عاشق آن زن شده و به هر طریق ممکن با او ازدواج می کند!
پسرم در یک «توهم عاشقی» به سر می برد و من می ترسم که اگر همسر آن زن که او را به عقد موقت خودش درآورده است متوجه ماجرا شود که در آن صورت خدای ناکرده اتفاق وحشتناکی رخ خواهد داد. از سوی دیگر هم آن زن جوان با حیله گری، پسر ۱۷ ساله ام را فریب داده و نمی دانیم گم شدن مدارک خودرو کار اوست یا نه با این حال اکنون آبروی خانوادگی ما نیز در خطر است.